خلاصه ماشینی:
"2ـ تا چه حد خود اسلام عامل مناقشه میان کشورهای اسلامی و غیراسلامی محسوب میشود؟ چه عوامل یا سناریوهایی ممکن است وجود داشته باشد که بتواند نقش اسلام را به عنوان یک عامل اصلی در نزد هر یک از طرفین افزایش یا کاهش دهد؟ 3ـ همبستگی اسلامی تا چه میزان میتواند رشد کند؟ این همبستگی حول چه موضوعاتی ممکن است به وجود آید؟ در سایه این همبستگی چه سیاست هایی ممکن است در قبال غرب در پیش گرفته شود؟ و برعکس، چه عواملی با وخیم جلوه دادن چشماندازهای اقدام مشترک، موجب تضعیف همبستگی اسلامی میشود؟ 4ـ عوامل اصلی که به لحاظ مذهبی یا فرهنگی روابط کشورهای اسلامی و غرب را بغرنجتر میکند، کدام است؟ 5ـ مسلمانانی که در خارج از موطن خود زندگی میکنند چه تجربیاتی اندوختهاند؟ آنها تا چه اندازه سکولار شدهاند و یا به چه میزانی تأثیرات سکولاری بر کشورهای اسلامی داشتهاند؟ 6ـ چه سیاستی را میتوانیم در پیش بگیریم تا درگیریهای کاربردی و منطقهای رنگ و بوی یک رویارویی وسیعتر با اسلام به خود نگیرد؟ پاسخ به سؤالات بالا در فصلهای کتاب بیان شده است، که به طور خلاصه به آنها اشاره میشود: مقدمه اسلام و غرب، دو واژه با مفاهیم متعدد و متنوعاند.
هم چنین، این امر موجب میشود که این اعتقاد رایج در جهان اسلام تقویت شود که آمریکا آن قدر که درباره محیط امنیتی مورد نظر خود در خاورمیانه تبلیغ میکند به توسعه دراز مدت اقتصادی و سیاسی این منطقه علاقهای ندارد (ص 104) لذا با وجود شرکت کاملا نمادین کشورهای اسلامی در جنگ خلیج فارس میتوان چنین تفسیر کرد که این مناقشه نمونه بارز مداخله غرب در جهان اسلام است."