خلاصه ماشینی:
با نگاهی گذرا به کتابهای تاریخی که بر پایه راستی و درستی و صداقت و امانت نوشته نشدهاند، مشخص میگردد که نویسندگان آن به وفور دچار تناقضگویی شدهاند که باید آن را از آثار شوم دروغپردازی دانست که گفتهاند «دروغگو کمحافظه میشود» و اگر روزی پژوهشگری به گردآوری ضد و نقیضگوییهای اینگونه کتابها بنشیند، بیتردید چند جلد کتاب از تناقضگوییهای تحریفگران تاریخ میتواند به نمایش بگذارد و ما در این فرگرد تنها به آوردن نمونههایی از این ضد و نقیضگوییها در برخی از کتابهای تاریخ سده پیشین بسنده میکنیم و میگذریم تا ضد و نقیضگوییهای خاطرات منسوب به آقای منتظری را مورد بررسی قرار دهیم و این نکته را به او و دیگر دستاندرکاران آن کتاب به اصطلاح خاطرات یادآور شویم که تحریفگران تاریخ در درازای سده گذشته که با قلم سخیف و بیمایه خود واقعیتها را وارونه و چهره رهبران حرکتها و نهضتها را مخدوش نمایاندند و خائن را خادم و خادم را خائن جلوه دادند تا چه پایهای در فریب ملتها و دگرگون نمایاندن واقعیتهای تاریخی کامیاب بودهاند که شما امروز پا جای پای آنها نهادهاید و بیراههپویی آنان را پی گرفتهاید؟!
اقتصاد به زبان ساده، و هم با افراد آنها زیاد برخورد داشتم در زندان و من خلاصه این کتابها را وقتی خواندم ـ خلاصه دیدم این کتابهای آقایان زیربنایش کمونیستی محض است و به قول بعضی رفقا همان مسائلی که مارکسیستها دارند، اینها طرح کردند و قبول کردند و پذیرفتهاند، منتها چیزی که هست لفظ خدا را مثلا در بالایش گذاشتهاند و همانطور که [کتاب] غربزدگی میگوید، اینها تقریبا خیلی کمونیستزده بودند و آن اساس تعلیماتشان، تعلیمات غلطی بود و میتوان گفت پلی بود که جوانها از این مسیر به طرف مارکسیست بروند...