چکیده:
تاثیر متقابل رسانه و دین از دغدغه های روزگار ماست . از سویی رسانه ها تاثیری عمیق و گسترده بر دین و اخلاق جامعه باقی می گذارند و از سویی دیگر مجبورند در کارکردهای ذاتی خویش آموزه ها و خطوط قرمز دینی را مراعات کنند . این واقعیتی است که در جهان شاهد آنیم و درعین حال مخالفانی نیز دارد. کسانی هستند که نه تنها کارکرد دینی و ارزش گرا را نافی فلسفه وجودی این پدیده نو ظهور می دانند، که آن را ناقض حقوق اولیه بشر تلقی می کنند؛ همان گونه که کسان دیگری رسانه را به عنوان موضوعی نو پیدا، خارج از قلمرو احکام و دستورات دینی می دانند و به این ترتیب منکر تعامل دین و رسانه هستند. حقوق نمی تواند در برابر این واقعیتها بی تفاوت و نظاره گر باشد و از این رو، چه در حوزه داخلی و چه در حوزه حقوق بین الملل ، تلاش هایی برای تبیین رابطه دین و رسانه صورت گرفته است . مقاله حاضر گامی است که از دیدگاه یک حقوق دان مسلمان ایرانی در این زمینه برداشته شده است.
خلاصه ماشینی:
"از نظر دانشمندان علوم ارتباطات و دیگران پرسش اساسی این است که آیا اصولا رسانه که از ابزار نو پیدا و موضوعات مستحدثه است در قلمرو احکام دین قرار میگیرد؟ به بیان دیگر آیا دین میتواند «بایدها و نبایدها» یی در خصوص کارکرد رسانهها داشته باشد؟ آیا رسانه در برابر دین و ارزشهای برخاسته از آن تعهدی دارد یا باید داشته باشد؟ آیا پاسخ مثبت به این سوال، مستلزم نفی فلسفه پیدایش و حضور رسانهها در عرصه زندگی اجتماعی بشر نیست؟ از دیدگاه دانشمندان دین و متدینان نیز پرسش این است که حکم دین در مواجهه با این پدیده نو ظهور چیست؟ و باید با آن چگونه روبرو شد؟ آیا میتوان (یا باید) برای تحقق مقاصد دین از این پدیده بهره گرفت؟ چگونه؟ آیا ریختن پیام معنوی و قدسی دین در ظرفی که محصول تمدن جدید است از معنویت و قدوسیت آن نمیکاهد و در نهایت منجر به دنیوی شدن دین (به معنای فرو نهادن شأن باطنی و الهی آن) نمیگردد؟ ضوابط و دستورات دینی در رابطه با کارکردهای مختلف رسانهها کدام است؟ به همین شکل ارتباط و تاثیر دو مقوله دین و رسانه از دیدگاه فرهنگی، جامعه شناختی و حتی سیاسی قابل بحث است ، علم حقوق نیز با ورود در این قلمرو این تعاملها را ضابطهمند میکند و با وضع قوانین و مقررات واقعگرا و کارآمد به تنظیم رابطه دین و رسانه و یا نهادهای دینی و نهادهای رسانهای میپردازد."