چکیده:
چه رابطهای بین تاریخ و علوم اجتماعی وجود دارد؟ آیا تاریخ یکی از علوم اجتماعی نیست؟ این نوشتار در تلاش جهت پاسخ گفتن به این مسأله، به ذکر پارهای از تفاوتها و شباهتهای موجود بین تاریخ و علوم اجتماعی میپردازد و برجستهترین تمایزهای مذکور را نه بین تاریخ و علوم اجتماعی بلکه در درون هر یک از آنها مییابد و در پایان با تأکید بر استقلال آنها، شیوههای بسیاری که این شاخههای دانش میتوانند به هم یاری رسانند برمیشمارد.
خلاصه ماشینی:
"برودل به ما یادآوری میکند که نه تنها زمان ثابت رویداد مورخ سنتی و بیاعتنایی به زمان در بیشتر فرآوردههای علوم اجتماعی، بلکه مدتهای زمانی در اندازههای بسیار مختلفی وجود دارد که اگر قرار است گزارش دقیقی از واقعیت اجتماعی داده شود باید همگی در هم تنیده شوند (خواه از جانب عالمان یا مورخان).
اما لطفا توجه داشته باشید که در حالی که کالینگوود دیدگاهش را دربارة معرفت تاریخی برای ایجاد تمایزی صریح بین تاریخ و علم به کار میگیرد، نکتة مورد اذعان دیلتای برای ایجاد تمایزی درون علوم انسانی استفاده شده است.
اینکه آیا تاریخ نیز مانند علوم اجتماعی باید همان روشهای تبیین را به کار گیرد یا نه، بسیار مورد بحث واقع شده است.
Ibid در اینجا نیز این پرسش مطرح است که آیا الگوهای رفتاری و روشهای کمی مورد استفاده در علوم اجتماعی میتواند بدون تحریف مفاهیم و روشهای نوعا تاریخی وارد تاریخ شود.
مورخ، هنگام مقایسه جوامع، دولتها، نهادها، نظامهای اقتصادی و نظایر آن تا کجا میتواند در امتداد این خطوط پیش رود؟ بسیار عجیب است که افراد بسیار اندکی، خواه عالمان علوم اجتماعی، خواه مورخان، برای ردهبندی کامل یا طبقهبندی پدیدههای اجتماعی مورد مطالعة خود تلاش کردهاند.
1 اما همانقدر نمونه که در دسترس عالمان علوم اجتماعی است در دسترس مورخان نیز هست: آنها حوزة بالقوة یکسانی برای کار دارند ــ [یعنی] واقعیتهای شناخته شده دربارة زندگی انسان در جامعه."