چکیده:
حکیم ترمذی از عارفان و محدثان بزرگ سدة سوم هجری است که آثار فراوانی از وی
برجاست. او به تصریح برخی از صوفیه، صوفی نبوده است و لقب «حکیم» به همین معنا
اشاره دارد. با آنکه از حکیم ترمذی زندگینامة خودنوشتی باقی مانده، آگاهیهای ما از
سرگذشت وی فراوان نیست. او نخستین کسی است که در تاریخ عرفان اسلامی مسئلة ولایت و
ختم ولایت را در کتاب ختم الاولیاء یا سیره الاولیاء به صورت نظریهای کامل مطرح
کرد و بیشترین شهرت او به همین سبب است. تأثیر حکیم ترمذی بر عارفان پس از خود، تا
زمان ابنعربی بسیار اندک بوده است؛ اما ابنعربی و پیروانش، به ویژه در مسئلة
ولایت و ختم ولایت، بهشدت از وی تأثیر پذیرفتهاند. این مقاله به چهار موضوع
پرداخته است: زندگی و آثار ترمذی، رابطة او با تصوف، نظریة ولایت، و تأثیر وی بر
عارفان پس از خود.
خلاصه ماشینی:
"از این روست که می¬بینیم برخی احادیثی که حکیم ترمذی نقل کرده در دیگر مصادر حدیثی یافت نمی¬شود یا اینکه به ندرت و فقط در منابع حدیثی شیعه وجود دارد، و این خود از شگفتیهای کار حکیم ترمذی است؛ زیرا تا آنجا که از آثار وی برمی¬آید او بسیار ضدشیعه بوده و گرایشی سلفی و بلکه عثمانی داشته است.
روشن است که سخن ترمذی دربارة اهل¬بیت ناتمام است؛ زیرا اهل¬بیت اصطلاحی قرآنی است (احزاب، 33) که مطابق بیش از هفتاد حدیث که بیشتر آنها از اهل¬سنت نقل شده است، این عنوان مخصوص پنج فرد معین (پیامبر اسلام، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن و امامحسین) است و حتی شامل دیگر امامان معصوم نیز نمی¬شود مگر توسعا و عرفا (طباطبایی، المیزان، 16/315ـ319).
وی دربارة حکیم ترمذی می¬گوید: «وی یکی از ائمة وقت بود اندر جمله علوم ظاهری و باطنی و وی را تصانیف و نکت بسیار است و قاعدة سخن و طریقش بر ولایت بود و عبارت از حقیقت آن کردی و از درجات اولیا و مراعات ترتیب آن، و او خود علاحده بحری است بیکرانه با عجوبات بسیار؛ و ابتدای کشف مذهب وی آن است که بدانی که خداوند تعالی را اولیاست که ایشان را از خلق برگزیده است و همتشان از متعلقات بریده و از دعاوی نفس و هواشان واخریده و هر کسی را بر درجتی قیام داده و دری از معانی بر ایشان گشاده؛ و اندر این معنا سخن بسیار است و چند اصل او را شرح باید داد تا معلوم گردد.
داستان این پرسش¬ها از این قرار است که ترمذی در بخشی از سیره الاولیاء (بند 39) به¬شدت به کسانی که خود را جزو اولیا می¬دانند اما در واقع راهزنانی بیش نیستند حمله می¬برد و 157 پرسش مهم را طرح کرده و دانستن پاسخ آنها را شرط ولی بودن و فهمیدن سر ولایت می¬داند (همان، بند 40)."