چکیده:
در فرهنگ علوم اجتماعی، آیندهنگری (نگاه کردن به سوی آیندهای نه چندان نزدیک به منظور سعی در پیشبینی آن، کار فکری منتظمی است. که بیشتر یک هنر و روش است. مفاهیم خلاقیت، اندیشه نوین، پیشاهنگی و چشمانداز، در ارتباط نزدیک با آیندهشناسی هستند. این رشته هنری و تا حدی علمی، از حدود چهل سال پیش، توجه اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرده بود.پژوهشگران خّلاق، پیشاهنگان چشمانداز آینده محسوب میشوند؛ زیرا افراد خّلاق، همواره در اندیشه گذر از وضع موجود و در طلب وضع بهینه و مطلوب هستند. بنابر این آینده پژوهی بسیج باید بتواند با استفاده از مبتکران و نوآوران، مبانی نظری اندیشه نوین بسیج را در ایران برای نیاز فرد (حداقل دو دهه آینده) ترسیم نماید. این مهم از دو طریق امکانپذیر است: 1ـ تبیین استراتژی تحقیقات بنیادی و کار ویژه آن در بسیج؛ 2ـ اهمیت دادن به تحقیقات آینده پژوهی.آینده پژوهی بسیج در جهت شکل دهی «بسیج فردا» بر اساس نگاه آیندهساز امام خمینی(ره)، و مقام معظم رهبری گامهای اساسی برمیدارد تا بسیج فرهنگی و بسیج علمی جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
خلاصه ماشینی:
"بسیج و آینده پژوهی مهدی خانی کارشناس ارشد روابط بینالملل چکیده در فرهنگ علوم اجتماعی، آیندهنگری (نگاه کردن به سوی آیندهای نه چندان نزدیک به منظور سعی در پیشبینی آن، کار فکری منتظمی است.
پیشبینی وضعیت آینده، کوششی است که از چند دهه قبل تا کنون مورد علاقه دانشمندان رشتههای مختلف قرار گرفته است؛ زیرا همه میخواهند بدانند مطلوب چیست و چگونه میتوان به آن دست یافت؟ برای همین است که هر کس در زندگی وضعیتی را رسم میکند تا در آینده به آن برسد.
) پیشپژوهان 1 شیوههای آیندهشناسی و آیندهسازی از حدود چهل سال قبل تعدادی از محققان و نوآوران علوم اجتماعی را به سوی خود کشانید تا تفکر آیندهنگرانه را توسعه دهند؛ زیرا آگاهی و بیداری از وضعیت آینده، قبل از آنکه تنگناها، محدودیتها، انحرافات و آسیبهای اجتماعی، ضربه شدیدی بر پیکر جامعه فرود آورند، آنها را مهار و کنترل خواهد کرد و یا از سرعت و شدت آن کاست.
مورد پژوهی رضا منصوری نویسندة کتاب «ایران 1427، عزم ملی برای توسعه علمی و فرهنگی» (1378) در فصل هشتم آن، پیرامون توسعه و آیندهشناسی و در فصل نهم راجع به راه ما، عزم ما و آیندة ما چنین بحث کرده است: قوانین مربوط به آیندهپژوهی و اصول آن که به مطالعة آیندههای ممکن و مطلوب یک جامعه کمک می کند عبارت است از : 1- قانون رشد؛ 2- قانون تضاد افکار یا قانون برخورد اندیشهها؛ 3- قانون کارشناسی؛ 4- قانون رشد فراگیر؛ 5- قانون سبدشاخصها؛ 6- قانون گذار فاز؛ 7- قانون حد آستانه."