چکیده:
در نیمه اول حیات دولت صفوی، جنگهای همزمان ایران و عثمانی و ایران و ازبکها موجب گردید که کمبودها و نارساییهایی در تامین نیروی انسانی و دفاعی هر دو جبهه بروز کند. با توجه به اینکه اغلب، سلاطین صفوی ترجیح میدادند بیشترین نیرو و امکانات خود را صرف مقابله با عثمانی بکنند، در نتیجه در مقابل ازبکها با مشکل مواجه میشدند. سلاطین ازبک نیز با درک موقعیتها، استانهای شمال شرقی ایران را مورد تاخت و تاز و تهاجم قرار میدادند. در چنین اوضاعی، اندک قوای صفوی مستقر در پادگانهای استانهای مزبور تکافوی مقابله با دشمن را نمیکرد، لذا نیروی انسانی غیر نظامی شهرهای مورد تاخت و تاز، نظیر هرات و مشهد و... ، اهمیت ویژهای برای مقابله با دشمن پیدا میکرد. در مرزهای غربی نیز در برهههایی به علت عدم حضور عمده قوای دولت صفوی به فرماندهی سلاطین صفوی، با ورود قوای عثمانی به شهرهای ایران، مردم این شهرها برای دفع تهاجم دشمن، نقش مهمی ایفا کردند که مصادیق آن در دوره شاه طهماسب اول در تبریز و شهرهای دیگر وجود دارد.آنچه در عمل از نقش دفاعی غیرنظامیان در این دوره به اثبات رسیده؛ نحوه مدیریت فرماندهان عالیرتبه صفوی در هدایت نیروهای غیرنظامی مناطق بحران زده است که در صورت اعمال مدیریت صحیح توسط فرماندهان کارآمد، توان نهفته نیروهای غیرنظامی در رویدادهای نظامی به خوبی به فعلیت در میآورد و در غیر این صورت نتیجه عکس داشت؛ برخی حوادث دوران شاه اسماعیل و شاه طهماسب موید این مطلب است. حوادث غرب کشور نیز نشان میدهد که در صورت حضور فرماندهان و هدایتگران محبوب مردم در عرصه هدایت نیروهای غیرنظامی، این توانها قدرت و نقش خود را اثبات رساندهاند، برخی حوادث دوره شاه طهماسب، شاه محمد و اواخر دوره صفویه در غرب کشور و جنگهایی که با قوای مهاجم عثمانی رخ داد نیز شواهد این ادعا هستند.همچنین در جریان حوادثی که دولت صفویه را در آستانه سقوط قرار داد، نقش برخی از علمای دین در بسیج و تهییج نیروهای غیر نظامی برای مقابله با مهاجمان به موجودیت کشور حایز اهمیت است؛ نامهای بها الدین استیری و شیخ محمد علی حزین و اقدامات آنان، در تاریخ این دوره ثبت و ضبط شده است.
خلاصه ماشینی:
"در مرزهای غربی نیز در برهههایی به علت عدم حضور عمدة قوای دولت صفوی به فرماندهی سلاطین صفوی، با ورود قوای عثمانی به شهرهای ایران، مردم این شهرها برای دفع تهاجم دشمن، نقش مهمی ایفا کردند که مصادیق آن در دورة شاه طهماسب اول در تبریز و شهرهای دیگر وجود دارد.
همچنین در جریان حوادثی که دولت صفویه را در آستانه سقوط قرار داد، نقش برخی از علمای دین در بسیج و تهییج نیروهای غیر نظامی برای مقابله با مهاجمان به موجودیت کشور حائز اهمیت است؛ نامهای بهاءالدین استیری و شیخ محمد علی حزین و اقدامات آنان، در تاریخ این دوره ثبت و ضبط شده است.
حتی شخص شاه در جبهه حضور مییافت، اما در مقابل ازبکها و یا هندیها یک فرمانده یا حاکم نظامی محلی با نیروی نظامی اندکی میگماشت: این فرماندهان در مقابله با تهاجم نیروهای ازبک که به فرماندهی سلاطینشان به استانهای مرزی ایران به ویژه خراسان دست درازی میکردند، معمولا دچار مشکل شده و شکست میخوردند.
در این اثنا محمد رحیم، پسر وی، با جمعی از اشرار خود را به اهل حصار رسانیده، دست به اموال مردم دراز کرد7 و خضر چلبی و امت بیک، فرماندهان قوای صفوی، به همراه خانوادهشان به اسارت درآمده، به بخارا روانه شدند و بعد از چند روز، خرد و بزرگ آنها را به قتل رساندند و «هر روز به حکم آن خان]عبیدالله خان[ بی ایمان پنج شش کس به واسطة تشیع به اقوال ]جهال[ در چهار سوق هرات کشته میشدند."