چکیده:
امروزه نقش مؤثر خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه خانواده از چه نوع ساختاری برخوردار باشد و روابط بین اعضای خانواده چگونه باشد تا بتواند نقش خود را در پیشگیری از انحرافات اجتماعی به خوبی ایفا کند، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است که در این نوشتار چهار دیدگاه اصلی و عمده، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این دیدگاهها عبارتند از:1- آموزش مدار؛ 2- کنترل مدار؛ 3- عاطفی مدار؛ 4- قدرت مدار.در پایان، با استفاده از مبانی تربیت دینی نتیجه گیری شده است که به جهت برخورداری انسان از ابعاد مختلف وجودی و داشتن نیازهای چندگانه، ضروری است تا هر یک از این ابزارها در حد منطقی و اعتدال در جایگاه خاص خود قرار گیرد و به وسیله ارضای منطقی نیازها، انسان از یک شخصیت موزون و بسامان برخوردار شود و در چارچوب هنجارهای پذیرفته شده حرکت کند و از انجام رفتارهای انحرافی خودداری نماید.
خلاصه ماشینی:
"یکی از جرم شناسان به نام «دوگرف» در این رابطه مینویسد:«اثرات سالهای عمر بر روی تکوین و تحول آتی شخصیت افراد بسیار بدیهی است و اگر خانواده به وظایف تربیتی خود عمل نماید و روابط بین والدین و فرزند طبیعی بوده و در محیط خانواده، جو دوستی و محبت حاکم باشد و در نهایت، اگر تمام نیازهای طبیعی فرزند تأمین گردد، طفل به راحتی اجتماعی شده و همچنین در روابط خانوادگی و خارج از آن، رفتارهای طبیعی و متعادل خواهد داشت، اما اگر شرایط و موقعیت به صورت دیگری باشد، یعنی خانواده از نظر تربیتی دچار نقیصه شده و طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد و اگر والدین از هم جدا شده باشنـد، بدیهـی است که نتـایج زیـان بـار آن دیـر یا زود در طفل مشاهده خواهد شد.
بنابراین گرچه دین اسلام به جهت در نظر گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، وجود تعلیم و آموزش را لازم میداند و ارضای درست عواطف و احساسات انسانی را از طریق ایجاد روابط عاطفی ضروری میشمارد، اما هیچگاه نگرش تک بعدی به انسان ندارد، از این رو نظارت و کنترل را نیز برای رفتار انسان لازم دانسته و دامنه کنترل را بسیار توسعه داده و از بهترین و بیشترین ابزارها استفاده کرده است؛ به طوری که خداوند را ناظر به تمام اعمال و رفتار انسانها میداند و هیچ عملی را از حیطه علم او خارج نمیداند."