چکیده:
فریب در ازدواج (تدلیس) به مفهوم اثبات صفات مطلوب یا رفع عیوب به صورت دروغین، از جمله عوامل فروپاشی نظام خانواده یا تیرگی روابط زوجین است. بدین لحاظ زن و مرد از فریب یکدیگر نهی شده اند، علاوه بر آن، فریب دارای پیامدهای حقوقی نیز میباشد. راهی که شارع مقدس برای جبران این ضرر پیش بینی نموده، حق فسخ نکاح است. امروزه مردان به جهت آشنایی با این حق به راحتی از آن بهره میبرند، ولی اغلب زنان به جهت عدم آشنایی با این حق، زمانی که مورد تدلیس واقع میشوند، به طلاق روی آورده و از حقوق خود نیز می گذرند. لذا در این نوشتار بهصورت اجمال، به تدلیس و فریب در ازدواج از منظر فقه و حقوق پرداخته شده و در انتها چند پیشنهاد قانونی جهت پیشگیری از فریب در ازدواج ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"2 - از امام باقر (ع) سئوال شد، «مردی با دختری ازدواج میکند، در شب زفاف عروس همراه با خواهر بزرگترش به منزل شوهر میرود، خواهر بزرگتر لباس عروس را گرفته و به تن میکند، سپس چراغ را خاموش نموده، به حجله وارد میگردد، عروس نیز از فرط خجالت سخنی نمیگوید، داماد به تصور آنکه همسرش در بستر است، با او آمیزش مینماید، صبح هنگام عروس نزد داماد آمده و اتفاق شب گذشته را برای او بیان میکند و داماد متوجه حقیقت میشود، حال داماد چه حقوقی دارد؟ حضرت فرمودند: بر خواهر فریبکار مطابق جزای زن زناکار غیر محصنه، حد جاری میشود و مهریهای نیز به او تعلق نمیگیرد و تا پایان عده خواهر بزرگتر، شوهر نباید با خواهر کوچکتر آمیزش نماید، (جمع بین دو خواهر جایز نیست) و پس از اتمام عده خواهر بزرگتر، داماد با خواهر کوچکتر زندگی مشترک خود را آغاز نماید».
فسخ نکاح در صورت عدم بکارت یکی از مواردی که در فسخ آن اختلافنظر است ، موضوع عدم بکارت زوجه میباشد که آیا وصف این مورد جزء وصف مشروط است یا نه؟ بدین معنا که اگر مردی بعد از ازدواج متوجه شود که همسرش باکره نیست، حق فسخ دارد یا خیر؟ این موضوع در کتب فقهی بسیاری مورد بحث قرار گرفته است که به نظر میرسد، علت این امر، کثرت وقوع آن از یک سو و حساسیت مردان به ویژه مسلمین از سوی دیگر نسبت به این موضوع میباشد، علاوه بر اهمیت آن، چند روایت نیز پیرامون آن بیان شده که این روایات محور فتاوای فقها قرار گرفته است."