چکیده:
هرچند همسرآزاری پدیده ای است که از گذشتههای دور در بین جوامع مختلف وجود داشته است، ولی در عصر حاضر، شوهرآزاری به جهت شکل گیری نهضتهای فمینیستی و نفوذ و گسترش افکار صاحبنظران این جنبش در جوامع مختلف، به نظر میرسد که این معضل شیوع بیشتری پیدا کرده است. در این نوشتار ضمن بررسی مفهوم شوهرآزاری، علل و عوامل بروز این پدیده، آثار ناگوار آن در سطوح مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد و در بخش پایانی مقاله برای کنترل این آسیب و تحکیم بنیان خانواده پیشنهاداتی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"به طور نمونه گاه زن بعد از ازدواج، علیرغم همه وابستگیهایی که تا چندی قبل نسبت به اعضای خانواده و دوستان خود داشته است، به یکباره مجبور میشود که این ارتباط را قطع کند، زیرا موقعیت شغلی همسر ایجاب میکند که دور از محیط خانواده زندگی کند و یا همسر، به علت برخی خصوصیات روانی یا موقعیتهای اجتماعی، مانع ارتباطات خانوادگی و اجتماعی زن میشود، در چنین وضعیتی، شوهر، نیاز ارتباط با دیگران را از طریق روابط شغلیاش ارضا میکند، در حالی که همسرش در شهری غریب و یا در محیطی بسته، محدود به انجام کارهای منزل میشود.
73 در نظام خانواده نیز اگر شوهر احساس کند که همسر مناسبی دارد و میتواند به کمک او، کارکردهای اصلی خانواده را محقق کند و با داشتن خانوادة سالم، احساس آرامش، آسایش و رضایت خاطر کند و با عشق و علاقة تمام و با قبول همه سختیها و مشکلات، در راه رفع نیازهای خانواده تلاش نماید، خانوادة متعادل شکل میگیرد؛ اما روابط آزاردهندة زن با شوهرش میتواند، عشق و علاقه آنها را به یکدیگر کاهش دهد و به تدریج زمینه تزلزل خانواده فراهم شود، زیرا شوهر در شرایط نابسامان خانواده یکی از دو گزینه انزواطلبی یا طغیانگری را انتخاب میکند که میتواند به صورتهای ذیل و بروز یابد: الف)ـ انزواطلبی ـ تأخیر در بازگشت به خانه در نخستین روزهای ازدواج، به جهت وجود عشق و علاقه متقابل زن و مرد و شدت وابستگی طرفین به یکدیگر، شوهر، زودتر یا به موقع در منزل حضور مییابد، اما به طور طبیعی با گذشت روزهای اولیه ازدواج، تا حدودی از میزان و شدت این روابط کاسته میشود و به همان نسبت نیز میل افراطی مرد برای مراجعة زود هنگام به خانه کاهش مییابد."