چکیده:
سیال و شکننده بودن مفهوم «دروغ مصلحتآمیز» و نامشخص بودن مرزهای آن، اساسیترین نقش را در رواج و عادیسازی دروغ ایفا کرده است. ابهام در این موضوع موجب گردیده تا علیرغم غیر اخلاقی بودن دروغ، استثناهای بسیاری بهوجود آید و انواع دروغهای به ظاهر مصلحتآمیز، در صحنه سیاست، فرهنگ، اجتماع و خانواده ظهور پیدا کند که مهمترین آنها عبارتند از دروغ شوهر به زن، والدین به کودکان خود، ترویج دین و مصالح سیاسی. کثرت استعمال این دروغها که ناشی از سوء تفسیر از عقل و شرع بوده است، مفاسد زیادی را موجب گشته است؛ از قبیل: سلب اعتماد، سلب مشارکت، ایجاد سوء ظن و غیره. در این نوشتار پس از اثبات عدم مصلحتآمیز بودن بسیاری از این مصادیق، برای تشخیص واقعی دروغ مصلحتآمیز، معیاری اساسی با عنوان قاعده زرین معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در مثال مفروض ممکن است مردم درباره کارآمدی مسئولان تردید کنند، ولی از آنجا که این مسئله به آنان نیز مربوط میشود، از یک سو همگی دست همکاری دراز خواهند کرد و قاتل فرضی را زودتر به دام خواهند انداخت و در نتیجه مردم متوجه میشوند که میتوانند به مسئولان خود اعتماد کنند؛ از سوی دیگر، مسئولان پایبندی خود را به اخلاق و صداقت نشان دادهاند و از همه اینها گذشته، برای آینده و در صورت نیاز، همچنان اگر خواستند دروغ بگویند، به دلیل آن که پیشتر صداقتشان ثابت شده است، کمتر کسی در دروغشان تردید خواهد کرد.
ز)- در هیچ نصی (کتاب و سنت) دروغگویی زمامداران، به شهروندان خود مجاز شمرده نشده است; برعکس یکی از بدترین دروغها، دروغ حاکمان به مردم معرفی شده است، چرا که آنان الگودهی جامعه را به عهده دارند و صلاح آنان، صلاح مردم و فسادشان، فساد مردم را در پی دارد و تجربه نشان داده است که ـ اگر نگوییم در همه ـ در اکثر موارد آنجا که مسئولان برای مصالح سیاسی به شهروندان خود دروغ گفتهاند، واقعا مصلحتی در کار نبوده است، بلکه بیشتر کوششی در جهت پوشاندن ضعف مدیریت، ناتوانی خویش و انکار واقعیتها بوده است.
توجیهاتی که برای مجاز دانستن دروغگویی دولتها ارائه شده است، تاب نقد جدی را ندارد و نمیتواند تأیید کننده این گونه دروغها باشد، لذا حتی اگر دولتها در صدد تأمین مصالح خود باشند، شرط عقل آن است که با دروغ نگفتن اعتماد مردم را هم چنان حفظ کنند، که بزرگترین سرمایه دولتها، اعتماد است."