چکیده:
در علوم حضوری و شهودی، نه تنها خطا راه ندارد، بلکه می توان فراتر رفت و ادعا نمود که خطا در مورد آنها متصور هم نیست. به رغم این ویژگی، ممکن است گمان شود که خطاناپذیری شهود یا علوم حضوری در موارد بسیاری نقض می گردد. با مروری بر عمده ترین نقض هایی که ممکن است متوجه خطاناپذیری علوم شهودی و معرفت های حضوری گردد، درمی یابیم که با توجه به مراتب گوناگون علم حضوری و شدت و ضعف آن و نیز همراهی علم حضوری با تفسیرها و تعبیرهای بسیار و تفکیک این دو حیثیت از یکدیگر و نیز با توجه به مفهوم «خطا» در شهودات و تغایر آن با «خطا» در قضایا، که «مساوق عدم مطابقت با واقع» است، می توان مهم ترین نقض ها و اشکال های احتمالی را پاسخ گفت و راهی برای حل آنها یافت. در نتیجه، با هیچ یک از اشکال های مذکور، نمی توان خطاناپذیری علوم حضوری را، که عمده ترین ویژگی معرفت شناختی آنهاست، نقض نمود.
خلاصه ماشینی:
"در مورد احساس خارش یا سوزش در انگشتان دست و پای قطع شده، چه راه حلی خواهیم داشت؟ آیا جز این است که یا بگوییم: نقطه ای از شبکه باقی مانده عصب مربوط به آن عضو، که تا مغز امتداد دارد، یا مرکز آن در مغز تحریک شده است یا اینکه قوه تخیل با اشراف بر خزانه ذهن و صور موجود در آن، چنین توهمی را ساخته و آن را در معرض تماشای نفس قرار داده است; چنان که در مورد بیماران روانی و گرفتار مالیخولیا یا مصرف کنندگان مواد توهم زا چنین است؟ بدین سان، نقض مذکور و نقض های مشابه آن مشترک الورود هستند و به حضوری دانستن ادراک این گونه احساسات، اختصاص ندارند.
در هر صورت، ما چند راه حل را در قبال این گونه نقض ها ممکن می دانیم: یا اینکه نفس از طریق متخیله چنین توهمی در ما ایجاد می کند; چنان که مکاشفات نفسانی و صوری را، که بیماران روانی و مصرف کنندگان داروهای توهم زا می بینند نیز چنین است، یا اینکه بخش باقی مانده دستگاه عصبی یا مرکز مربوط به آن در مغز، چنین تأثری را در مغز یا رشته مربوط به آن عضو ایجاد می کند; چنان که گاهی در نقطه ای از بدن خود، احساس سردی داریم و احساس می کنیم که ـ مثلا ـ قطره ای آب روی دستمان ریخته است، اما آن گاه که نگاه می کنیم، چیزی نمی بینیم."