خلاصه ماشینی:
"2 در واقع، مواردی چون ایران شیعی و مسلمانان شمال نیجریه نمایان میکنند که این عنصر موجد گسست در جنبشهای انقلابی اسلامی با اهداف، ایدئولوژیها و بنیانهای اجتماعی متفاوت نقش داشته است و بدون تحلیل پیآمدهای افزایش ناگهانی قیمت نفت در روابط میان دولت و جامعه، چنین جنبشهایی را نمیتوان توضیح داد.
دستکم این پرسش مطرح است که چرا در ایران، جنبش انقلابی موفق به کسب قدرت شد اما در نیجریه چنین جنبشی با مداخله وسیع ارتش سرکوب گردید؟ در این مقاله توان دولت در دو کشور ایران و نیجریه برای مدیریت درآمدهای نفتی با توجه ویژه به پیآمدهای موجد گسست )توزیع دلارهای نفتی( بر ساختار اجتماعی دو جامعه و همچنین ساختارهای گوناگون دولت و الگوهای شبکههای اجتماعی اسلامی با یکدیگر مقایسه خواهند شد.
دلایل متعدد شکست جنبش یان تاتساین عبارتند از: (1) آسیبپذیری اولیه گروههای »گارداوا« در مقابل تغییرات ناشی از افزایش قیمت نفت؛ (2) مشروعیت حکومت از نظر تجار و بورژوازی )زیرا این حکومت از راهحل مسالمتآمیزی که برای پایان دادن به جنگ داخلی پیدا شده بود، سود برد و بهرغم تهدید جنبش »گارداوا« و دیگر مهاجران روستایی، مشروعیت قابل ملاحظهای یافت(؛ (3) سنتهای مذهبی و نهادی اسلامی نیجریهای از یکسو به ظهور قشری از علمای وفادار به حکومت، و از سوی دیگر به پدیدآیی قشر روحانی مرتد با ریشههای مردمی کمتر، انجامید که این قشرها از سنتهای مهدیگرایی غرب آفریقا متأثر بودند.
یعنی افزایش ثروت نفتی بهتنهایی به نهضتی اجتماعی که قادر به واژگونی حکومت مشروعی باشد، نمیانجامد، بلکه دولت، عامل اصلی واسط در تعیین تأثیر افزایش قیمت نفت بر جامعه است، اما در عین حال باید به عوامل فرهنگی و همچنین شبکههای اسلامی شهری نیز توجه داشت."