چکیده:
زبان قرآن همان زبان عرف عقلای عالم است؛ چون قرآن کتاب هدایت عالمیان است و تناسب حکم و موضوع چنین اقتضایی دارد، به علاوه خدای قرآن همین زبان مشترک را به انسانها آموختهاست. سیره عقلا هم بر فهم قرآن به همین زبان همگانی بودهاست. قرآن هم موافق فطرت و مقتضیات انسانهاست. نگاه به آیات سراسر قرآن نیز فهمپذیری و همگانی بودنش را ثابت میکند. حروف مقطعه موافق روش عقلاست. شرح این نکات و نکات دیگر در این مقاله آمدهاست.
خلاصه ماشینی:
"3. تناسب حکم و موضوع از طرفی انسانها دارای معیارهای مشترکی در تفهم و تفاهم با یکدیگرند و از طرف دیگر مشیت الهی بر این تعلق گرفتهاست که قرآن کریم برای همه انسانها با تمام اختلافاتی که دارند، هدایتگر باشد از این رو به مقتضای حکمت پروردگار باید پذیرفت که او جل شانه طبق همان معیارهای مشترک و زبان همگانی، قرآن کریم را نازل فرمودهاست.
خدای متعال در قرآن کریم با همین زبان مشترک که تعلیمشان نموده با آنان سخن گفته است تا قابل فهم همگان باشد؛ زیرا که خود فرمود: هذا بیان للناس(9).
به نظر میرسد که بیان در این آیه شریفه همان بیانی است که به انسان آموخته است و با نحوه خلقت او مرتبط میباشد و دلیلی وجود ندارد که خدای سبحان در تفهیم مراد خود به این انسانها از آنچه خود تعلیمشان کرده و با خلقت آنها هم ارتباط دارد، صرفنظر نموده و با زبان دیگری که برایشان ناشناخته است با آنان سخن گفته باشد.
6. از مهمترین موضوعاتی که میتواند به عنوان یک لغزشگاه خطرناک در فهم قرآن کریم و روایات مطرح باشد، این است که آیا عرف عقلا چنین معیار مطلقی دارد که هر سخن و کلامی باید با توجه به شرائط زمانی و مکانی معنا شود؟ بویژه آنگاه که میبینیم خدای متعال بعضی احکام را در شرائط ویژهای تشریع و سپس در شرایطی دیگری نسخ فرمودهاست."