چکیده:
نتایج حاصل از این بررسی را میتوان به صورت ذیل فهرست کرد:
1. اسلام درصدد ساختن جهانی است که همه انسانها بتوانند با تفاهم و تعاون زندگی کنند. تاریخ روابط بینالملل در اسلام،
میزان گرایش جامعه اسلامی به روابط بینالمللی و احترام به اصول حاکم بر آن را به خوبی نشان میدهد.
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله در مورد برقراری ارتباط بینالمللی اهتمام خاصی داشت. ایمان، قاطعیت، توکل بر خدا و اعتماد به نفس
اساس سیاست بینالمللی آن حضرت را تشکیل میدادند. ارسال نامه و سفیر به زمامداران آن روز، به ویژه امپراتوران روم و ایران،
از رویدادهای نادر تاریخ روابط بینالملل به شمار میآیند. در عصر رسالت، اصول و معیارهای دینی در حد رعایت سیادت و
کرامت انسانی حفظ میگردیدند. این شیوه در دوران خلفا تا حدی محفوظ ماند.
2. با روی کارآمدن امویان به تدریج، انحراف در روابط بینالمللی مسلمانان پدیدار گشت. انحراف در دوره عباسیان گسترش
یافت و در زمان امپراتوری عثمانی، عمق بیشتری پیدا کرد.
مستشرقان و عدهای از نویسندگان مسلمان به جای آنکه به منابع اصیل اسلامی استناد کنند، با تکیه بر عملکرد حاکمان
جامعه اسلامی در برخی از مقاطع تاریخ، اسلام را «دین جنگ» معرفی کردهاند.
واقع امر این است که انحراف پدید آمده در عصر عثمانیان و پیش از آن هرگز بیانگر سیاست بینالمللی اسلام نیست. دفاع از
عملکرد آنان نه منطقی است و نه با معیارهای اسلامی منطبق میباشد.
3. در دوران معاصر، به ویژه پس از انحلال امپراتوری عثمانی (1919 م)، غربیان سلطه خود را بر جهان اسلام با تقسیم و
تبدیل آن به کشورهای وابسته به غرب تثبیت کردند. با طرح توطئه جدایی سیاست از دین و گرایش حکومتهای نوظهور به نظام
سیاسی ـ حقوقی غرب، دولت و قانون در این کشورها از شریعت فاصله گرفتند و نظام حقوقی غرب جایگزین آن گردید. مصطفی
کمال ملقب به «پدر ترک!» با الغای رسمی خلافت در ترکیه، این طرح خائنانه را کامل کرد. طی این روند، معیارها و مناسبات در
روابط بینالمللی جهان اسلام بر اساس تفکر غربی شکل گرفتند و تمایز جهان اسلام با غیر آن از بین رفت.
4. در کنار این حرکت غربگرا، جنبشهایی در قرن نوزدهم میلادی با عنوان «پان اسلامیسم» به وجود آمدند. هدف آنها تأمین
وحدت جهان اسلام و احیای مجدد اصول و معیارهای اسلامی در زمینه روابط بینالمللی بود. جنبش «مهدی سودانی»، جنبش
«هندی خلافت» و تلاش محمدعلی جناح از مهمترین آنهاست. متأسفانه همه این حرکتهای پیشرو به دلیل ضعفهای نظری و
شیوههای نادرست عملی نتوانستند به نتیجه برسند و در شبکه ساختارها، روابط و مناسبات قدرت حاکم به شدت سرکوب
شدند.
5. از مهمترین اقدامات جهان اسلام در دوران معاصر، تأسیس
خلاصه ماشینی:
"انقلاب اسلامی به جامعه عرب هویت بخشید و برای آنان سازمان خانواده، قوانین جزایی، معاملات تجاری، قرارداد و قانونهای گوناگون و تعهد به این عناوین را به ارمغان آورد؛ از قبایل پراکنده عرب، امت واحده ساخت؛ با ایجاد دولت مرکزی مبتنی بر حاکمیت قانون، مصالح عامه و حقوق بنیادین بشر، همواره از برادری انسانی و صلح جهانی حمایت کرد؛ و از همان روزهای آغازین حکومت اسلامی، فکر و اندیشه همزیستی مسالمتآمیز را مطرح نمود.
همین تصویر غلط موجب شد تا عدهای گمان کنند پذیرش وجود کشورهای غیراسلامی در صحنه بینالمللی و برقراری روابط سیاسی با آنان بر مبنای همزیستی مسالمتآمیز، سیاست جدیدی بود که به وسیله عثمانیها وارد جهان اسلام و نظریه بینالمللی آن گردید و با این پندار، موجب شد عملکرد نادرست امپراتوری عثمانی را انقلاب اساسی در نظام سیاسی ـ حقوقی اسلام تلقی نمایند.
مجید خدوری، مسیحی عراقیالاصل، با کمال جسارت، انعقاد این قرارداد را انقلاب اساسی در نظام سیاسی ـ حقوقی اسلام تلقی کرده، میگوید: «این قرارداد در روابط اسلام و مسیحیت بدعتهایی را ایجاد کرد: اولا، در مقدمه آن بر اصل تساوی در کشور تکیه و تأکید شده است؛ ثانیا، ماده اول قرارداد حاکی از ایجاد صلح معتبر و قابل اطمینانی بین دو کشور بود که برای طرفین مادامالحیات نافذ شناخته میشد.
زمینههای تاریخی، سیاسی، فرهنگی که ایجاد چنین سازمانی را موجب شدند بسیار قابل تأمل میباشند که عمدهترین آنها عبارتند از: (45) نیاز به همبستگی و تفاهم بین کشورهای اسلامی از سوی مسلمانان و دولتهای اسلامی، شکست اعراب در جنگ 6 روزه با اسرائیل (ماه ژوئن 1967) و رویداد تلخ آتشسوزی عمدی در «مسجدالاقصی» (18 اوت 1969 / 30 مرداد 1348) که در واقع، آغاز یک توطئه حساب شده از سوی اسرائیل علیه مقدسات جهان اسلام بود."