چکیده:
در این مقاله، از مفهوم عام «ارزشیابی» سخن به میان آمده و به
عناصر و اجزای اصلی آن اشاره گردیده است. بر دو مفهوم
«کارایی» و «کامیابی» تأکید شده و از فقدان آنها به سرآغازی
بر وقوع یک فاجعه انسانی هشدار داده شده است.
در طرح این سؤال که «نظام آموزش در این دیار مقدس در
چه وضعی است: آیا از همان الگو پیروی میکند و یا روندی
دیگر دارد؟» پاسخ آن است که با وجود جستوجو، به هیچ سند یا
پژوهشی که به این مسئله پرداخته باشد، برخورد نشده و امید
است این موضوع مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گیرد. اما در
مقوله کارایی، وضع بدین منوال نیست و پژوهشهای محدود
حکایت از آن دارند که نظام آموزش در این سرزمین مقدس، نه
تنها کارا نیست، که متأسفانه در بحران است!
خلاصه ماشینی:
"در این نوشته، ابتدا توضیحاتی درباره دو مفهوم «ارزشیابی» و «حسابرسی» ارائه خواهد شد، سپس حدود و میزان کامیابی آموزش متوسطه و عالی در وصول به اهداف خود از یکسو و کارایی آن از سوی دیگر، مورد بررسی قرار خواهند گرفت، آنگاه ضمن نقد شیوه متداول و فراگیر «روانسنجی» در ارزشیابی آموزش عالی، از روش «مسئولیتشناسی» سخن به میان خواهد آمد و در نهایت، با نقل قول مستقیم یک واقعه، از نوعی ارزشیابی آموزشی هشدار دهنده بر این نوشته مهر ختام خواهیم زد.
» روان سنجی و مسئولیت سنجی در زمینه ارزشیابی آموزشی، لازم به یادآوری است که مسئولان و متولیان این مراکز معمولا به شیوه «روانسنجی» روی میآورند و با ارائه نشانههایی از چگونگی عملکرد تحصیلی فراگیران در قالب نمره و معدل، نتایج امتحانات جامع در گروههای تخصصی، پذیرش دانشآموختگان در دورههای بالاتر و جز آنها، درصدد القای این طرز فکرند که دانشگاهها و مراکز آموزشی توانستهاند دانشها، گرایشها و مهارتهای لازم را در محصولات خود به وجود آورند و آنان را به صورت عضوی مفید و مؤثر به جامعه تحویل دهند.
بر پایه آنچه تا اینجا گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که اگر به مسئولیتهای سهگانهای که از آنها نام برده شد، به بهترین وجه پاسخ گفته شود و راهکارهای هریک با دقت سنجیده و پیشنهاد شوند، در این صورت، برآیند آن چیزی جز یک جامعه مطلوب و آرمانی نخواهد بود و چنین جامعهای نه تنها مورد تحسین و تکریم دیگر جوامع بشری قرار خواهد گرفت، بلکه به صورت طبیعی، زمینه «شبیهسازی» و یا «گرتهبرداری» از آن نیز فراهم خواهد آمد."