چکیده:
روایات فراوانی که بسیاری از آن از طریق اهل سنت نقل شده بر باطن داشتن قرآن و روایات آن تأکید دارند. علاوه بر روایات، خود قرآن گواه روشنی بر ژرفای خیره کنندهی خویش است. از این رو اصل موضوع مورد قبول محققان همهی فرقههای اسلامی است؛ گرچه در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"(5) قاضی عیاض در این مورد میگوید: نوع دوم اعجاز، نظم عجیب و اسلوب شگفت آن است که غیر از اسلوبهای کلام عرب و روشهای نظم و نثر متداول آنان است، و نظیری قبل یا بعد از آن ندارد.
(7) چرا که داستانهای قرآن دارای ساختار هندسی ویژهای هستند که براساس آن، تمام جزئیات داستان و اجزای آن دارای پیوندی زنده با یکدیگرند؛ به نحوی که جزئی از داستان یا صورت متکامل و متحولی از جزء پیشین یا شرح و تفصیلی برای آن و یا اثری از آن و یا امری متجانس با آن میباشد و همهی اجزا تابع محور فکری واحدی است که داستان، صرف نظر از این که دارای ساختاری کهن یا نوین باشد، بر آن متکی است.
در عبارات قرآن باید گفت که اعجاز قرآن از راه نظم و کیفیت وضع آن است(33)؛ یعنی: سبک قرآن در عبارات و جملات آن معجزه است؛ به حدی که هیچ جملهای یا عبارتی از آن را نمیتوان با عبارت دیگر جایگزین کرد و اگر چنین شود، نظم آن به هم میریزد و مطالب آن نارسا میشود، و همین سبک در جملات و عبارات است که باعث نظم آهنگ و رسایی مطالب و تأثیر در روح و جان میشود.
تصریفتصریف به معنای برگرداندن چیزی از حالتی به حالت دیگر یا تبدیل کردن آن به غیر خودش است که از جملهی آن تصریف کلام به شمار میرود(34) و آن عبارت است از این که یک معنا با الفاظ و روشهای مختلف بیان شود.
(45) مصطفی صادق رافعی میگوید: قرآن یک موضوع را در موارد متعدد به تعبیرات مختلف بیان نموده تا عجز عرب را نسبت به آوردن مانند هر کدام از تعبیرات برای یک معنا ثابت کند."