چکیده:
برای پیشتاز بودن در کسب و کاری که رقبای اصلی و به تعبیری غولها در آن حاکمیت دارند چه باید کرد؟آیا چنین رقیبی را به آسانی میتوان از سر راه برداشت؟چگونه است که در صنایعی مانند کامپیوتر،خرده روشی و هواپیمایی شرکتهای قدیمی موفق،نظارهگر ظهور و موفقیت شرکتهای جوانی هستند که به صحنه میآیند تا بازارها را تسخیر کنند؟بسیاری از شرکتهای موفق امروز خود را گرفتار رقابتی شدید می بینند.سازمانهای جوان و نوپا چگونه قادر هستند که بازارها را از چنگ غولها درآورند؟
امروزه با تغییر شیوههای رقابت،برای تدوین استراتژی رقابت بیش از هرچیز بایستی به رویکردهای نوآورانه مبتنی برارزش مشتری،توجه نشان داد،نوآوری در کسب و کار چیزی بیش از نوآوری در محصول میباشد.پرسشی اساسی این است که حوزههای تغییر بنیادین در کسب و کار کدامند؟نوآوری را در کجای کسب و کار محقق سازیم؟در این نوشتار برای برتری در مقابل رقبا بر بهرهگیری از استراتژیهای نوآورانه و انقلابی در سطوح سازمانی و رقابتی،نوآوری غیرفنی،تاکید میگردد و حوزههای اساسی تغییر بنیادین درکسب و کار معرفی میشوند معرفی هر حوزه تغییر بنیادین،با ارایه مثالی از یک شرکت شاخص در آن حوزه همراه است.
خلاصه ماشینی:
"به عبارتی دیگر در مدل تجاری پاسخ سؤالهای زیر مورد توجه میباشند: مشتریان هدف چه کسانی هستند؟ چه ارزشهایی را به آنها ارائه خواهیم کرد؟ این ارزش را چگونه خلق میکنیم؟ این به معنای آن است که سه حوزه وجود دارند که در آنها میتوان قواعد بازی راتغییر داد یعنی: الف)طراحی مجدد معماری زنجیره ارزش کسب و کار(چه تغییرات اساسی را میتوان در زنجیره ارزش اعمال نمود؟) ب)بازنگری ارزش ارایه شده به مشتری(چه ارزشهای جدیدی را به مشتریان ارایه کنیم؟) ج)تغییر مشتریان اصلی بازار(قطعه تاثیرگذار بازار را چگونه تغییر دهیم؟) این حوزهها در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر میباشند، تغییر در هریک از آنها،دو حوزه دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد.
به چند مثال در تغییرات به عمل آمده در ارزش ارایه شده به مشتری توجه کنید: جابجایی کسب و کار از فروش سخت افزار و نرمافزار به تأمین راه حلهای جامع پیرامون کلیه امور رایانهای از فروش بیمه،بانکداری و وام و او راق سرمایهگذاری به عنوان محصولاتی منفرد به فراهمسازی آزادی و امنیت مالی از طریق سیستم یکپارچه محصولات و خدمات از فروش رنگ خودرو به فراهم نمودن فروشگاه کامل وسایل رنگ و پخش رنگ از فروش مواد بستهبندی به ارائه راهحلهای جامع پیرامون سیستمهای بستهبندی غالبا تضاد میان خواستههای یک مشتری فرصتی برای نوآوری در حوزه ارزش ارایه شده به مشتری پدید میآورند.
به این ترتیب،صاحبان کسب و کارها میتوانند با بررسی موشکافانه مدل تجاری و باورهای اساسی کسب و کار خود،از طریق تغییر بنیادین معماری زنجیره ارزش، بازنگری در ارزش ارائه شده به مشتریان و تغییر مشتریان تأثیرگذار بازار،نوآورانه مدلهای تجاری جدیدی بیافرینند و سلطه سلطان بر بازار را با مخاطره مواجهه سازند و کوچک و بزرگ را به نقطه صفر ببرند."