چکیده:
منطق گاه قوانینی برای صحیحبودن فکر بدست میدهد و گاه قوانینی برای انتخاب موادی شایسته و صحیح،نوع اول منطق صوری یا منطق عمومی است و نوع دوم منطق علمی یا منطق اختصاصی نامیده میشود.در منطق صوری قوانین کلیفکر،صرفنظر از زمینههای مورد مطالعه کشف میشود و در منطق علمی،قواعد اختصاصی یا روشهای مخصوصی که بر حسب طبیعت موضوع باید رعایت شود بدست میآید.در علوم مدیریت مهندسی صنایع به علت وجود سیستمهای مشتمل بر انسان و محیط(ماشینآلات و تجهیزات)و وجود موضوعات ممنوع(علوم انسانی،اجتماعی،مهندسی،ریاضیات و...)در بستر اینگونه تخصصها بکارگیری منطق صوری و منطق علمی در جهت کاهش خطاها ضروری است.
خلاصه ماشینی:
"چون منطق موجب حفظ و حصانت ذهن از کجروی و اشتباه در فکر کردن میشود این مصونیت موجب میگردد که انسان در اکتشاف کلیه علوم بکارگیری قواعد منطقی از گمراهی و حیرت در امان باشد و بدین وسیله از لغزشهای اهل ظلالت و گمراهی آگاه بشود و پرهیز نماید.
حجت یا استدلال(یعنی رفتن از قضایای معلوم به قضیه مجهول)به سه طریق مختلف انجام مییابد: گاهی ذهن از قضایای کلی به نتایج جزئی میرسد مثلا از قانون کلی بسوی موارد اعمال آن،یا از حکم کلی به اطلاق آن بر مصادیق محدود میرسد که در این صورت قیاس را بکار برده است.
اما از این طرف دیگر میتوان گفت منطق فن است زیرا قواعدی عملی به دست میدهد که برای مصون ماندن از خطای فکر باید به کار بسته شود و در واقع به منزله بهداشت فکر است.
در چنین شرایطی روشهای مورد استفاده در علوم مختلف همگی از منطق دو مقداری یا صفر و یک و یا چند مقداری نشأت گرفته بود که این امر مستلزم دارا بودن دادههای کمی و دقیق در موضوعات بصورت مشخص و قطعی بوده است.
در زمینه خاص مدیریت میتوان گفت،تئوری فازی شیوهای است که محقق را از منطق درست یا نادرست ارسطوئی در دنیای روابط اجتماعی و انسانی به گونهای دیگر از شیوه نگریستن به حقایق اجتماعی رهنمون میکند که در آن نگرش ترسیم مرزی معین بین درست یا نادرست به صورت خطی و مستقیم امکانپذیر نیست."