چکیده:
طرحهای سازمانی درگذر زمان تکامل یافتهاند.طرح سازمانی،تجلی دیدگاه سیستمی است که ساختار را مرکب از هم عناصر سخت و هم عناصر نرم میداند و ترکیبی از رابطه بین عناصر سازمانی است.ابعاد ساختاری به طور سنتی براساس سه بعد رابطه رسمی:سلسله مراتبی، کارکردی(وظیفهای)و بعد پراکندگی و تمرکز بر مبنای انواع اصلی ساختار یعنی سازمانهای مکانیکی(ماشینی)و ارگانیکی بررسی شدهاند.در عین حال،اقتصاد دانش محور خواستههای جدیدی بر ساختار دهی سازمانی مبتنی بر فرایند تحمیل میکند.ساختار غیررسمی فعالیتهای واقعی سازمانی را بهتر ترسیم میکند و انعکاس دهنده تعاملی پویاست که برای خلق دانش بسیار اساسیاند.این مقاله مفهومی،ساختار غیر رسمی را به عنوان بعدی مهم وارد مجموعه ابعاد ساختاری کرده و ساختاردهی سازمانی را در سطحی بالاتر یعنی رابطه مبتنی بر اعتماد،رابطه تعاملی برون سازمانی و رابطه عاطفی فراگیر و اهمیت آنها در نیل به موفقیت سازمانی در اقتصاد دانشی را مدنظر قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"]Cross,2000[ *عدم تمرکز قدرت و کنترل:مدیران برای مشارکت اثرگذار کارکنان در مدیریت سازمان و ارتقاء فرهنک گشادرویی و اعتماد،کارکنان را قدرتمند میسازند ]Hankinson,1999[ *سطح بالای عدم رسمیت:مقررات اندکی وجود دارد؛ارتباطات رو در رو و غیررسمی و رفت و برگشتی از بالا به پایین و از پایین به بالا وجود دارد ]Ahmed,1998[ ؛مدیریت فراتر از مدیریت افراد، رفته و مدیریت فناوری،دانش و فرآیندها را نیز در بر میگیرد؛ نوعی تشویق همگانی به برقراری تعامل وجود دارد که به عنوان سازوکار اصلی خلق دانش جدید تصور میشود.
این مباحث نشان میدهد که تعهد خالصانه به سازمانها به عنوان اجتماعات تا بازار ممکن است موجب خلق قابلیتها و شکلگیری قابلیت پویا شود که منجر به مزیت رقابتی در اقتصاد دانش محور میگردد ]Liedtka,1999[ این امر به نوبه خود مستلزم ا یجاد ساختارهایی با مشخصههای بیمرزی،سیال و روان بودن،تعاملگیری و انعطافپذیری است که در بعد ساختاری روابط غیررسمی متجلی میشود.
به علت ضرورت و الزام بالای تسهیم دانش،ساختاهای مبتنی بر دانش باید اسا ساعتماد محور باشند تا کنترل حور،برای تسهیم دانش،اعضا سازمانی باید از سطح بالایی از اعتماد و خوشبینی نسبت به رابطه خود با یکدیگر برخوردار باشند ]Ackoff,1994; Van de ven,1980[ خوشبینی روابط مبتنی بر اعتماد،شفافیت در خط مشیها،ارتباطات اثربخش و مهارتهای همکاری گونه مبتنی بر اعتماد متعامل را تشویق میکند ]Miles and Snow,1994[ اعتماد سازی به ارتباطات اثر بخش و روان منجر میشود و به نوبه خود به یکپارچگی و هماهنگی حاصل از روابط غیررسمی برای منتفع ساختن سازمان منجر شده و همینطور درک روشنی از چشمانداز و استراتژی سازمانی،در همه سطوح تضمین میکند."