چکیده:
قرآن کریم مشتمل بر محکمات و متشابهات است، محکم کلامی است که دلالتش واضح و
صریح است و از ظاهر آن، علم به مراد و مقصود حاصل میشود و اصل و اساس قرآن را
تشکیل میدهد.متشابه کلامی است که بار معانی مختلفی را در بر دارد و مقصود از آن واضح و روشن
نیست مگر با تحقیق و دقت نظر و ارجاع به محکمات.
خلاصه ماشینی:
"(همو،30/3) در تفسیر عیاشی از فضیل بن یسار روایت شده که:«سألت اباجعفر(ع)عن هذه الروایه: ما فی القرآن آیة الا و لها ظهر و بطن،و ما فیه حرف الاوله حد و لکل حد مطلع،ما یعنی بقوله:ظهر و بطن؟قال:ظهره تنزیله و بطنه تأویله،منه ما مضی و منه ما لم یکن بعد، یجری کما یجری الشمس و القمر،کلما جاء منه شیء وقع،قال الله:و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم،نحن نعلمه»؛(همانجا،11/1)یعنی:از حضرت امام محمد باقر (ع)دربارۀ این روایت سؤال کردم:هیچ آیهای در قرآن یافت نمیشود مگر آنکه برایش ظاهر و باطنی است و هیچ حرفی در آن نهاده نشده مگر آنکه برایش حدی و هر حدی هم دارای نظرگاهی است،مقصود رسول الله(ص)از ظاهر و باطن چیست؟حضرت فرمود:ظاهر قرآن تنزیل و باطن آن تأویل آن است،از آن چیزهایی گذشته و چیزهایی هنوز مصداق پیدا نکرده، قرآن چون خورشید و ماه،سیر و جریانی دارد که در سیر خود به هر فرد از مصادیقش برسد،در آن مستقر میشود،خداوند تعالی فرمود:به تأویل آن جز خود و راسخان در علم کس دیگر دانایی ندارد،آری ما آن را میدانیم.
(308/2) اما صاحب المیزان دربارۀ محکم و متشابه و به تبع آن حروف مقطعه نظر خاصی متفاوت از نظرات سایر مفسرین دارد،وی در رد این نظر که حروف مقطعه و فواتح سور از متشابهات هستند،بیان میدارد:محکم بودن و متشابه بودن از صفات آیاتی است که الفاظ آن بر معنایش دلالت دارد ولی به دلایلی نمیتوان معنای مراد را به دست آورد لذا به آن متشابه گفته میشود و نیز تأویل،معنا کردن لفظ نیست بلکه عبارت است از حقایق واقعی که مضامین بیانات قرآنی از آن حقایق سرچشمه گرفته خواه محکم باشد و خواه متشابه،بنابراین حروف مقطعه قرآن از متشابهات نیست زیرا مدلول لفظی ندارند و معانی آن هم از باب تأویل نمیباشد."