چکیده:
این مقاله به بررسی تاثیر کنترل حکومتی بر استراتژیهای سازمانی و نتایج عملکردی میپردازد.ما با تکیه بر متون موجود راجع به مدیریت استراتژیک دست به یک تحلیل تجربی و طولی راجع به استراتژییهای علمی در صنعت هواپیمایی داخلی امریکا در طول یک دوره 6 ساله خواهیم زد.یعنی زمانی که این صنعت تحت کنترل هیات هوانوری داخلی قرار گرفت.نتایج نشان میدهد که وسایط نقلیه هوایی عملا قادر بودند که علیرغم محدودیتهای کنترلی، تدابیر استراتژیک منسجمی را که تحقق بخشند و در نتیجه بر میزانی سوددهی اثر گذارند.
خلاصه ماشینی:
"مخارج ترویج و تبلیغ PROEXP 52 با وجود انکه CAB حدود مجاز مشخصی را برای خروج مربوط به افزایش و ترویج فروش مشخص کرد(تقریبا 01 تا 11 درصد فروش)شرکتها کنترل کامل بر هزینههای عملی خود را در این دامنه مجاز داشتند،مثلا شرکتهایی مثل TWA خرج زیادی روی تبلیغ کردند(11/3 درصد فروش)،در حالیکه سایرین مثل پیدمونت نسبتا محافظهکارتر بودند(7/5 درصد فروش).
به نظر برخی محققین یک اختلاف یک درصدی در فاکتورهای بارگیری می توانست منجر به اختلاف سوددهی تا 5 درصد شود Maister and wyckoff اگرچه نتایج گزارش شده در این تحقیق نشان نمیدهد که چنین اختلاف سود شدیدی وجود داشته باشد،با این حال باید توجه کرد که گروه مدافع به عوامل بارگیری نائل گردیده که تقریبا 5 درصد بزرگتر ازگروه جوینده بودند و مبدل به سودهای به مراتب بالاتری شدند ROA افزایشی برابر 7%و ROTC 4%).
از آنجا که هردو عامل اصولا بازارگرا بوده و متکی به نوآوری و توسعه بودند،عمدتا تحت کنترل CAB قرار داشتند،تعریف یک استراتژی جوینده در چنین محیطی ممکن است مشکل باشد،مثلا شرکتهای جوینده در این صنعت سعی کردند با ارائه صندلیهای راحتتر در هواپیماهایشان بر گرایش خدماتی خود تاکید کرده و غالبا تعداد صندلیهای درجه اول خود را زیاد میکردند.
نتیجهگیری این تحقیق از جمله اولین تحقیقات سیستماتیک جهت بررسی ارتباط فی ما بین استراتژی و عملکرد در یک صنعت کنترل شده از دورنمای مدیریت استراتژیک است که زمینهای را جهت تحقیقات بعدی در مورد اثر کنترل بر استراتژیهای سازمانی، فرآیندها و نتایج فراهم میکند."