خلاصه ماشینی:
"سرمقاله هنر و جریانات اجتماعی آیا میتوان هنر را پدیدهای جدای از جریانات جامعه انگاشت؟ در طی سالهای اخیر جامعه ایران سالهای پرتنش و التهابی را به لحاظ سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی پشت سرگذاشته است.
اما متاسفانه جریانی که هنر جامعه را هدایت میکند(در حوزه هنرهای تجسمی بهطور خاص) گویی سعی بر آن دارد هنر را از رخدادهای اجتماعی دور کند و به پدیدهای تزیینی در حد کالایی برای خرید و فروش تنزل دهد و یا پرداختن به مسائل اجتماعی را به شیوهای جهتدهی میکند که حاصل آن آثاری سطحی،شعاری و فاقد ارزشهای ماندگار است.
فردیت و اهمیت دنیای شخصی هنرمند به شکلی نادرست در اینجا ترجمه شده که این عامل مسئلهای بس مهم در ایجاد فاصله میان هنرمند و جامعه است در حالیکه هنر یک پدیده اجتماعی است و هنرمندان موفق و بزرگ،کسانی بودهاند که نگاهی عمیق و نقادانه نسبت جامعه و جریانات اجتماعی داشتهاند و حاصل کارشان،خلق آثاری انسانی به مفهوم عام کلمه و ماندگار به عمر دردهای بشری بوده است."