خلاصه ماشینی:
"کتاب فوق برای یک بررسی اجمالی از دنیای عکاسانهی محسن راستانی به نظر کافی نمیرسد چرا که او شاخههای متعدد و حتی بیربط باهم را در این حیطه آزموده و اغلب نتایج متفاوتی گرفته است.
(تقریبا هیچکس)اما عکاسی کارکردگرایی که به ثبت پلانهای دیده شده توسط ویزور سینمایی محدو میشد و بعد از چاپ،عکسها را به ورودی سینما میچسباندند یا احیانا به مطبوعات میدادند که اطلاعرسانی بصری کنند اینجا از بین رفته و البته این هم خوب ایت و هم بد.
اما در عکس اندکی تصنع باعث بر باد رفتن روع حاکم بر فضا و افتادن به ورطه چیدمان عناصر بصری میشود و آدمیان را تا حد عناصر حقیر بصری تنزل میدهد،اما اینجا گاه با تصاویری روبهرو میشویم که نه به دروغگویی بزرگ سینما پرداختهاند و نه صداقت عکاسی(در آن سیاقی که راستانی پی گرفته)را باخود به همراه دارند."