خلاصه ماشینی:
"وقتی درهای گالری گشوده میشود،پس از گذشت دقایقی با سه عنصر اصلی مواجه میشویم:هجده عدد بوم آویخته به دیوارهای گالری و همه یک اندازه؛شش نقاش هم از یک نسل با پالتهای محدود آبی،اکر،سفید و سیاه؛و تماشاگران (به تصویر صفحه مراجعه شود) بهنام کامرانی بسیاری که کنجکاو و مشتاق در اطراف نقاشان گرد آمدهاند و بسیاری همواره در حال آمدوشد هستند.
او میخواهد سفیدی بوم را یکباره محو کند و آنگاه بر روی (به تصویر صفحه مراجعه شود) مهرداد محب علی سطحی با رنگ یک دست و دلخواه خود نقشآفرینی کند.
بهنام (به تصویر صفحه مراجعه شود) علی ندایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) کامرانی گویا از همان ابتدا قطبنمایی در دست دارد و به کمک آن جهت حرکت خود را در گسترهی بوم پیدا میکند.
از (به تصویر صفحه مراجعه شود) احمد وکیلی علی ندایی چه خبر؟آیا به خود آمده است؟او که یکی دو روز اول را خاموش و مغلوب به نظر میرسید اکنون میدان را عرصهی تاختوتاز خود کرده است."