چکیده:
نظام سیاسی اسلام در سرزمینی شکل گرفت که مردم آنجا سابقه و آشنایی با وحدت
ملی، نظام سیاسی متمرکز و دولتی که در جغرافیای سیاسی منطقه حکم براند، نداشتند. نظام
سیاسی قبیلهای که انگیزههای قوی سیاسی و فرهنگی گریز از مرکز داشت با وجود وحدت و
اخوت اسلامی، نظام سیاسی به یادگار مانده از دوره رسول گرامی اسلام را کاملا تهدید
میکرد. امیرالمؤمنین(ع) با تکیه به اعتراف اکثر قریب به اتفاق دانشمندان، مناسبترین فرد
برای خلافت بود و پیامبر(ص) نیز بارها به آن تصریح فرموده بودند، چون دیگران خلافت را
به دست آوردند، آن حضرت برای حفظ وحدت و اقتدار نظام اسلامی، بیشترین همکاری را با
آنها به عمل آوردند و با حمایتهای گفتاری و عملی خویش، سبب دلگرمی و اطمینان جامعه
اسلامی نسبت به نظام سیاسی شد و از این طریق، تحکیم نظام سیاسی جدید با وجود
تلاشهای قبیلهگرایان و خودسران تضمین شد.
خلاصه ماشینی:
"امیرالمؤمنین(ع) با تکیه به اعتراف اکثر قریب به اتفاق دانشمندان، مناسبترین فرد برای خلافت بود و پیامبر(ص) نیز بارها به آن تصریح فرموده بودند، چون دیگران خلافت را به دست آوردند، آن حضرت برای حفظ وحدت و اقتدار نظام اسلامی، بیشترین همکاری را با آنها به عمل آوردند و با حمایتهای گفتاری و عملی خویش، سبب دلگرمی و اطمینان جامعه اسلامی نسبت به نظام سیاسی شد و از این طریق، تحکیم نظام سیاسی جدید با وجود تلاشهای قبیلهگرایان و خودسران تضمین شد.
امیرالمؤمنین علی(ع) و اقتدار نظام اسلامی هر چند به تصریح اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه و سنی، امیرالمؤمنین(ع) از جهات مختلف شایستهترین مسلمانان در همه امور علمی، اخلاقی، دینی و شخصیتی بود و خود آن حضرت نیز ذرهای و لحظهای نسبت به حقانیت خویش در جانشینی رسول خدا(ص) شک نکرد (14) ، هنگامی که ملاحظه فرمود هرگونه اقدام عملی برای احقاق حق مسلم خویش و به دستگیری قدرت، موجب بروز تفرقه در میان امت اسلامی میگردد، استخوان در گلو و خار در چشم صبر نمود.
امیرالمؤمنین علی(ع) حفظ اقتدار خلیفه و حمایت از او را سبب اقتدار نظام اسلامی و دین اسلام میدانست و در این جهت از هیچ کوششی دریغ نکرد تا اینکه حتی پس از قتل عمر آن حضرت چنین ایراد سخن فرمود: «خدا شهرهای فلانی (عمربن خطاب) را برکت داده و نگه دارد که کجی را راست و بیماری را معالجه کرد و سنت را برپا داشت و تباهکاری را پشت سرانداخت."