چکیده:
دینداری و تربیت رابطهی تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در جامعهی اسلامی ایران، دین محور تمامی برنامهها و سیاستگذاریهاست و آموزش
و پرورش، پیشروتر از سایر ارگانهای فرهنگی ـ تربیتی، تربیت اعتقادی، سیاسی، علمی و آموزشی و زیستی دانشآموزان را هدف
برنامهریزیهای استراتژیک و بلند مدت خود قرار داده است.
پژوهش حاضر نیز که به منظور بررسی میزان دستیابی به اهداف مذکور صورت گرفته، به روش پیمایشی در سطح دبیرستانهای نواحی
چهارگانهی آموزش و پرورش شهر قم انجام شدهاست. در این پژوهش نمونهی آماری شامل 600 نفر دانشآموزان دبیرستانی (320 دختر و
280 پسر) بود که با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند.
ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق ساخته است که شامل 102 سؤال برای سنجش متغیرهای اصلی پژوهش (یعنی دینداری
و بازدههای تربیتی) و نیز سؤالهایی مربوط به اطلاعات فردی پاسخگویان میشود.
برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و نیز از روشهای آمار استنباطی مانند آزمونt و آزمون خیدو و تحلیل واریانس
استفاده گردید. و در نهایت یافتههای پژوهش بیانگر این امر بود که افراد نمونه از عقاید و باورهای دینی بسیار قوی برخوردار هستند،
بهطوری که نزدیک به 100% پاسخگویان به وجود خداوند، عدالت خداوند، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله ، وجود قیامت و پیروی از ائمهی اطهار علیهمالسلام
اعتقاد دارند. 86% آزمودنیها نماز میخوانند و 94% روزه میگیرند. 97% بر رازداری و 5/85% بر وفای به عهد و قول و قرارها بیشتر تأکید
دارند. 81% آزمودنیها به فداکاری در راه دفاع از میهن و 74% به رعایت حقوق دیگران قائل بودند. از سوی دیگر بین تحصیلات و شغل
پدر، ناحیهی محل تحصیل، با دینداری رابطهی مثبت معنادار و بین درآمد و هزینهی خانوار با دینداری رابطهی منفی معناداری وجود دارد.
نکتهی جالب این که میانگین اغلب شاخصهای دینداری و بازدههای تربیتی دختران بالاتر از پسران به دست آمد.
خلاصه ماشینی:
"از جمله مواردی که میتوان به این تناقض اشاره نمود،این است که پست مدرنیستها در جهت ایجاد اصلاحات در مؤسسات و اعمال تربیتی،به خصوص در زمینه عمل اخلاقی،به ارایه دیدگاههای بدون ثابت و یا جای پای محکم( Stand Point Without Footing )روی آوردهاند؛چرا که از یک طرف با تأکید بر تعریف پاره پاره جهان( Fragmentative )، غیر جبری( Indeterminacy )دانستن آن و خاص( partiality )بودن آن و تاکید بر منظرگرایی( perspectivism )که به تایید هر تفکری میپردازد،به دفاع از اهمیت نگرش پست مدرن میپردازند،ولی از سوی دیگر هیچگاه نتوانستهاند از جایگاه و اعتبار دیدگاههای خود دفاع کنند؛چرا که تعددگرایی و منظرگرایی و...
از دیگر سو،اگر چه دیگران نیز همچون پست مدرنیستها ممکن است توصیف واقعیات از راههای مختلف،و این که برای اهداف خاص در نظر گرفته شوند را بپذیرند،و بپذیرند که اهداف انسانها لزوما با هم مشابه نیست و ارزشمندی یکسانی ندارد؛ولی پست مدرنیستها که تاکید قاطع بر موارد فوق دارند،هیچ گاه نتوانستهاند به طور واقعی و جامع،نسبت به انتخاب راههای مختلفی که پیش روی انسانها قرار میدهند،راهنمایی لازم را انجام دهند و به راهنمایی اخلاقی در مورد انتخاب بهترین راه حل و بهترین انتخاب از میان گزینههای مختلف،متنوع و متعدد عرضه شده توسط خود آنها بپردازند.
فرآیند تربیت اخلاقی در اسلام،فقط محدود به به کارگیری الفاظ و عبارات و قاعدههای دستور زبانی و یا به طور کلی محدود به قواعد زبان شناختی و محاورهای که مورد نظر پست مدرنیستها(نظریه گفتمان)بوده است،نیست؛بلکه عرصه عمل نیز وجود دارد و چه بسا فهم دقیق دستورات اخلاقی،در ابتدا نیازمند عمل آدمی است."