چکیده:
برومر در ادامه مقاله به بررسی «تمثیل هویات» پرداخته و دلیل رویآوردن
آکویناس به این نوع تمثیل را بیان میکند. آکویناس در این نوع از تمثیل سعی میکند
تا با تمسک به «اصل سنخیت علت و معلول» مشکل معناشناختی اوصاف الهی را
حل کند. کارلبارت میکوشد تا با طرح «تمثیل نسبتها» به جای تمثیل هویات
مشکل را حل کند. به نظر بارت ما فقط در صورتی که خداوند خود را از طریق وحی
آشکار کند میتوانیم به او شناخت پیدا کنیم. برومر در این مقاله راهحلهای
دیگری مانند استفاده از زبان مجاز، کنایه و استعاره (= زبان حکایت) را هم بررسی
میکند.
خلاصه ماشینی:
"اگر ما نظریه آکویناس را بدین نحو تفسیر کنیم، آنگاه اشکالاتی را که در بالا مطرح کردیم، از زاویه و جنبه دیگری مطرح میشوند: اولا، اگر بنا بر این است که اوصاف (کمالات) خدا به عنوان معیاری نهایی به کار رود تا به وسیله آن اوصاف ما سنجیده شود، در این صورت، قاعدتا باید نزدیک شدن به اوصاف خدا برای ما تا حدی میسر باشد، لیکن اختلاف کیفی مطلق بین آنها نمیتواند وجود داشته باشد.
برکوور(2) یادآور میسازد، روشن است که از نظر بارت، مسئله این نیست که با توجه به مشکل مفاهیم تمثیلی به طور عام، به تمثیل هویات اعتراض شود، که بهویژه با توجه به قرون وسطی وار است، بلکه مسئله، مسئله «تمثیل هویات» (بین خدا و مخلوقات) از رهگذر معرفت ما نسبت به خداست.
معناشناسی مجاز تاکنون در حال بررسی پاسخهای مختلف به این سؤال بودیم که آیا مفاهیم انسانی ما قابل حمل بر خدا هستند یا نه؟ آیا میتوانیم با مفاهیم انسانی حقیقت خدا را واقعا دریابیم یا نه؟ اگر ما بحث را به این طریق بیان کنیم، سه پاسخ ممکن وجود دارد: پاسخ اول: بر حسب وجود اختلاف کیفی نامحدود بین خدا و جهان: «اگر بخواهیم با استفاده از مفاهیم و کلمات انسانی درباره خدا سخن بگوییم، باید آگاه باشیم که همه مفاهیم و کلمات انسانی از بیان آنچه واقعا درصدد ابراز آن هستیم، ولی نمیتوانیم در قالب کلمات درآوریم، یعنی از بیان واقعیت خدا، قاصر و ناتوان است."