چکیده:
سیمرغ از نمادهای پرمعنی در ادب و حکمت عرفانی و متون فلسفی است.بسیاری از متفکران عالم فلسفه و حکمت و عرفان،این واژه را از بهترین دلالت معنوی و وسیلهی مناسب در استخدام مفاهیم بسیار ظریف و عمیق تشخیص داده و از آن استفاده کردهاند؛به همین سبب ساحت گستردهای از معانی بلند به این حقیقت افسانهنما اختصاص یافته است.
در این مقاله مفاهیم محوری سیمرغ در گسترههای متنوع از اساطیر تا فلسفه و معارف عرفان و تجارب سلوکی بررسی شده و برای نخستین بار مشابهتهای معنوی آن با مبانی امام شناختی در شیعهی امامیه مورد تطبیق و تحلیل قرار گرفته است.از فوائد این مقاله،تبیین مباحث انسان شناختی عرفانی از طریق رویکریدی مشترک به معارف دینی،جستارهای فلسفی و حکمت و ادب عرفانی است.
خلاصه ماشینی:
"او میگوید:حقیقت منطق الطیر است شیخ دبارهی علم عیسوی و در شرح این آیت که خدای بزرگ از قول عیسی بن
آنچه در این ساحت جلب توجه مینماید،این است که سخن اهل فلسفه در باب سیمرغ از
نظر ایشان سیمرغ که بر درخت طوبی آشیان دارد در عین آنکه رمز نخستین نور اشراق شده است رمز عقل اول و
نیکلسن در شرح این بیت چنین استدلال میکند که چون روح و روان از عالم امر است و خداوند از روح خود در
آنچه در این راه و سفر معنوی اتفاق میافتد تفسیر و تبدیل هستی مرغان یا سالکان الهی است که به قول
عرفانی برای سیمرغ آمده است در منابع شیعی در باب شخصیت امام ذکر شده و کمتر محققی به این نکته و
هر کس است و منطق مرغان اشاره به مرتبهی وجودی و استعدادی سالکان الهی است؛بر این نکته میافزاییم که انسان کامل یا کلمهی الهیه،زبان حق است؛هم زبان موجودات را میداند و خواستهی ایشان را ادراک میکند و هم با همهی
این موضوع در حکمت عرفانی شیعه نیز مورد بررسی عارفان محقق قرار گرفته است و یکی از شوون امامت را
تبدیل در وجود سالک الهی است:چون شنیدند این سخن مرغان همه آن زمان گفتند ترک جان همه
قاطع ذیل سیمرغ و نیز توضیحات دکتر گوهرین بر منطق الطیر ص 013 تا 513 و نیز فرهنگ اصطلاحات و تعریفات Zنفایس الفنون ص 402 و لازم به یادآوری است که عنقاء مغرب(به صیغهی اسم فاعل از باب افعال)یعنی سیمرغ"