خلاصه ماشینی:
"اعتبار آدمها شاید بیشتر از آنکه با هویت واقعیشان سنجیده شود،با امضایشان سنجیده (به تصویر صفحه مراجعه شود) میشود؛«امضای فلانی پای ورقه است»،یعنی اینکه این کار باید بشود و اگر نشود،یعنی این امضا و صاحب آن هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
طراحان امضا-اگرچه نه در ایران-هم از آن دست آدمهائی هستند که از راه امضا نان میخورند،آنها معمولا گرافیستهای ماهریاند که برای آدمهای خیلی مهم یا عجیب و غریبی طراحی میکنند که دلشان میخواهد امضائی از نوع خیلی هنری و با شخصیت داشته باشند، البته فرق این طراحان با آنهائی که در کار جعل امضا هستند این است که اینها یک بنده خدای دیگر را کپی نمیکنند.
قیمت امضاها در بازار آزاد هر امضایی یک قیمتی دارد،از امضاهای پشت سر هم بیهدف آدمها روی یک صفحه کاغذ برای رهائی از بیحوصلگی که هزارتایش هم یک تومان نمیارزد تا امضاهائی که پای قراردادهای چند میلیون دلاری مینشینند،امضاهائی آنقدر مهم که در جعبهء جادو و روزنامهها خبر آن را پخش میکنند و گاهی هم درست همان لحظه انجامش را نشان میدهند.
امضا حالا در زندگی آدمها یک اعتبار و پشتوانه شده است،چیزی مثل سبیل گرو گذاشتن، اینکه کسی برایت پشت چک یا سفتهات را امضا کند،یعنی اینکه اعتبارش را گرو گذاشته تا تو کارت درست بشود،اینکه زیر یک توصیهنامه امضای آدم کلهگندهای باشد،یعنی اینکه خیلی از درها خیلی زود به رویت باز میشود و اینطوری است که در فارسی امضایش را میگیرم،یعنی اینکه کارت را ردیف میکنم،و یعنی اینکه همه چیز درست میشود."