چکیده:
تفسیر اجتهادی، وجه غالب و شیوهی رایج میان مفسران کنونی جهان اسلام است. بدین رو شایستهی بررسیها و نقد و ارزیابیهای دقیق و کارشناسانه است. مقالهی حاضر، پس از برشمردن مهمترین عناصر تفسیر اجتهادی، به چند و چون آن میپردازد و در نهایت به دو ضرورت و زمینه برای این شیوهی تفسیری میشمارد: نخست به دلیل ریشهها و سفارشهایی است که در سنت نبوی و نخستین تفسیرهای مکتوب در قرون اولیه است و سپس به دلیل، تحولات بنیادین در جهان بشری عموما و جهان اسلام خصوصا میباشد. نگارنده، پس از شرحی کوتاه دربارهی اقتضائات و زمینههای فرهنگی تفسیر اجتهادی، به ارائهی فهرست کوتاهی از مهمترین و نخستین تفاسیر اجتهادی قرآن میپردازد تا معلوم گردد این نوع تفسیر قرآن، ریشه در تاریخ و دوران رسالت دارد.
خلاصه ماشینی:
"مقالهی حاضر، پس از برشمردن مهمترین عناصر تفسیر اجتهادی، به چند و چون آن میپردازد و در نهایت به دو ضرورت و زمینه برای این شیوهی تفسیری میشمارد: نخست به دلیل ریشهها و سفارشهایی است که در سنت نبوی و نخستین تفسیرهای مکتوب در قرون اولیه است و سپس به دلیل، تحولات بنیادین در جهان بشری عموما و جهان اسلام خصوصا میباشد.
آنچه در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، ضرورتهایی است که مفسران و مؤلفان را وادار به چنین رویکردی به قرآن کرده و اینکه چه نیازها و انگارههایی موجب گشت که دیگر روشهای تفسیری، اندک اندک جای خود را به آن بدهند، و از نخستین دهههای سدهی چهارم هجری، همگان شاهد رشد و پیشرفت روشی در تفسیر قرآن باشند که تا پیش از آن چندان مقبولیت و رواج نداشت.
در واقع آیا روش اجتهادی تفسیر قرآن، آسیبشناسی در خور شده است؟ نوشتار حاضر، مجال و توان پرداختن به چنین پرسشهایی را ندارد؛ اما همین قدر را اکنون میتوان گفت و از عهده نیز برآمد که «اگراین نوع و روش را در تفسیر، به درستی توزین کنیم، و به مدد و محک عقل، تفسیری را که عقل و زمانه و نیازهای عاجل زندگی بشری اقتضاء کرده و آفریده است، بسنجیم، بصیرت بیشتری در مواجهه با آن خواهیم داشت؛ وگرنه از آسیبهای ویرانگر و ایمانسوز آن در امان نخواهیم بود، و کتابی را که از دستبرد زمانه مصون مانده است، گرفتار زمینههای روحی و اجتماعی خود کردهایم!» پیشانگارههای نگارنده، این است که تفسیر اجتهادی فیالجمله مرضی بزرگان دینی و نیز ضرورت بیچون و چرای زندگی دینی است."