خلاصه ماشینی:
بعد از چهل سال مدعی پیدا کردن کیمیا شد و در مقابل استاد شیمی خود به جماعتی امتحان داده و با تردستی مس را در مقابل آنها مبدل بطلا کرد و همه را فریب داده کاملا معتقد بعمل خود نمود شهرت او در همه آلمان پیچیده از گوشه و کنار بطرف او هجوم آوردند حتی شاه نیز مایل بملاقات او شد زیرا یک قطعه طلائی را که خیال میکردند از مصنوعات اوست دیده بود و در این صدد افتاد که بدین وسیله خزانه پروس را پر از طلا نماید برای اینکه پروس در آن تاریخ خیلی محتاج پول بود.
بتکر قبلا کفته بود که باید با نیت صاف و پاک و قلب خالی از آلایش باین عمل دست بزنند و نائب چون شب گذشته با جمعی از اشرار مصاحبت نموده بود عدم توفیق خود را در طلا کردن مس منسوب بان نمود و روز بعد باز تجربه را تکرار کرد و باز هم موفق نشد لذا خیلی خشمگین شد و مصمم شد بتکرا را با وسایل قهریه بافشاء سر کیمیا مجبور نماید و باین وسیله خود را از افلاس نجات دهد.