خلاصه ماشینی:
"معلم کلاس اول،آن مهربان و پرحوصله و باحوصلهء خوشنام را همه میشناسند و دوستش دارند و باید حامی او باشند و دوستش بدارند که همه مدیون زحمات او هستند.
اما،روز اول و هفته اول،از محیط کلاس و مدرسه،زده میشوند و پس میروند!!معلم کلاس اول،با کودکانی سروکار دارد که،از محیط خانه و خانواده،جدا شدهاند و این جدایی برایشان،تلخ و دشوار است.
معلم کلاس اول،با کودکان کنجکاو و بیقرار سروکار پیدا میکند و شاید،تحمل این کودکان،برای دبیر مدرسهء راهنمایی و لابد«استاد دانشگاه»دشوارتر است.
معلم کلاس اول، میداند که کودک آمده به دبستان،فعال و پرانرژی و پرسروصدا و بیقرار است و علاقهمند به دانستن!معلم کلاس اول،میداند که باید در برابر کودک ششسالهء تازه به دبستان آمده،و با شوق یادگیری و رغبت شدید او به بازی چه کند.
معلم کلاس اول،باید چه کند با این همه حرکت و تحرک؟مگر نه آن که مطابق«نظریهء انگیزش»نوع رفتار فرد،به نوع نیازهای«اولیه»یا «ثانویه»او بستگی دارد؟!نیاز است و پاسخی منطقی و اصولی برای رفع نیاز خود میجوید."