خلاصه ماشینی:
"اگر(x,t)"1 "Sرابه معنای «کبریت x درلحظه t زده می شود» و(x,t)"2"S رابه معنای «کبریت xدر لحظهt سالم است» وبه همین ترتیب (x,t)"3"S و(x,t)"4"S را به معناهای «کبریت x درلحظه tخشک است» و« کبریت x درلحظه tدرمعرض اکسیژن کافی است»بگیریم (الف) را میتوان به زبان منطق محمولهای مرتبه اول چنین ترجمه کرد: "t[[Sic(x,t)&S2(×,t)&S3(x,t)&S4(x,t)]ÄS5(x,t)]×" به بیان دیگر با توجه به این قانون، صورت برهان درست زیر را داریم: ب)5S û 4S، 3S، 2S، 1S که نشان دهنده استنتاج منطقی 5 Sاست از مقدمهها وقانون کلی (الف).
اکنون این پرسش پیش میآید که تمایز میان جمله کلی (الف) وجمله زیر: پ) تمام حاضران درنخستین سمینار فلسفه علوم تهران ایرانی هستند؛ که کلی است ولی قانون نیست، چیست؟ چگونه میان این دوتفاوت نهیم؟ یک پاسخ ـ پاسخی که اهمیت شرطیهای خلاف واقع را روشن میکند ـ این است که بگوییم : براساس (الف) میتوان شرطی خلاف واقع اما صادق زیر را ساخت: اگر کبریت زده شده بود روشن میشد.
به این دلیل اگر شرطیهای خلاف واقع تابع ارزشی بودند باید با در نظر گرفتن تمام شرایط مناسب، هم اگر کبریت زده شده بود روشن میشد، صادق بود و هم اگر کبریت زده شده بود روشن نمیشد، هم اگر حسن از بام ساختمان پلاسکو سقوط کرده بود زنده نمیماند صادق باشد و هم اگر حسن از بام ساختمان پلاسکو سقوط کرده بود زنده میماند اما هیچ کس صدق همه این شرطیها را با هم نمیپذیرد.
حالا برگردیم به دو شرط خلاف واقع اگر کبریت زده شده بود روشن میشد اگر کبریت زده شده بود خشک نبود درست است که قانون کلی ما این هر دو را یکسان صادق میداند، اما در اینجا هم با وابستگی یکسویه سر و کار داریم."