خلاصه ماشینی:
"آنچه شاید موجبات گسترش یک قانونگذاری زیباییشناختی اما صلب را در تعین بخشی به سیستمهای ادراکی فراهم نموده است، چه بسا، همارزپنداری مفهوم کلی «ادراک» در گسترهی همگانی دریافتهای بشری در تمامی اعضای جامعه بود، که مقدمات اصالت ابزاری ـ ترسیمی را در معماری فراهم کرد؛ این که انسانها همگی با دیدن یک ابژه واحد به برداشتی یکسان دست یابند، خود بسیار مشکوک مینماید!روند فهم و درک انسانی بیشتر یک حرکت غیرخطی است هرچند تعینپذیر و سیستماتیک، که به طبع آن قوانین غیرخطی هم میطلبد (به فرض التزام به لزوم وجود قانون در این وادی)؛ این غیرخطی بودن در شکل پیشرفته بررسی، که از سطح گذشته و به عمق دست مییازد، راه را برای اندیشیدنی انسانیتر گشوده، تناسبات از پیش تعیین شده (که به انحا مختلف نیز نامگذاری شدهاند) را به شدت زیر سؤال میبرند."