چکیده:
یکی از جدیدترین دستگاههای فکری و فلسفی که اکنون در مغربزمین گسترش یافته
است «فلسفه تحلیلی» یا «فلسفه تحلیل زبانی» است. این نظام که با تحلیل برخی
از گزارههای معرفتی بشر آغاز شده، اکنون تا مهمترین گزارههای ساختاری فکر و
فهم بشر، گسترش یافته است. مهمترین رویکرد این نظام، تحلیل زبان برای تبیین
بازنمود واقع است که در واقع، نخستین نقش و وظیفه فیلسوف نیز به شمار میرود.
در این نوشتار مهمترین مباحث این فلسفه و سیر تاریخی آن مورد بحث قرار
میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"Ordinary Language Philosophy, School of Vienna Circle, Oxford University Press.
f. Monterfiore and Williams 1966 and The Problems of Philosophy, London; Williams and Norgate (1912); New York, Henry Holt and Company).
B. Russell, Introduction to Mathematical Philosophy, London, George Allen and Unwin, 1919, p.
گاهی تعاریف واقعی و ضمنی در فلسفه راسل با هم مطرح شدهاند؛ برای نمونه، در تحلیل ذهن برای دستیابی به تعریف ضمنی اصطلاحات روانشناسانه، تلاش فراوان شده است، ولی بسیاری از تعاریف واقعی در روند بیان تعاریف ضمنی، نهفته است؛ برای نمونه، تحلیل راسل از حافظه نهتنها عبارتهایی مانند: «تحلیل حقیقی»، «تحلیل کامل» و «تحلیل ناقص» را که تنها بر اساس توجه به تحلیل، به عنوان تعاریف واقعی معنا دارند، دربردارد، بلکه ابتدائا، برخی از اجزای سازنده تجربی مرکبی که روانشناسی یا فهم عام، آن را «حافظه» مینامد، نیز شامل است.
گرچه برخی از متأخران، مانند رایل، آستین و استراوسون با ویتگنشتاین در این نکته که این یادداشتها باید تنها برای یک هدف، آن هم رهایی از سردرگمی یا گرفتگی ذهنی جمعآوری شود، موافق نیستند، اما با وی (و ویزدم) در این نکته همعقیدهاند که یک وجه اساسی فعالیت فلسفی مناسب، این است که در شرایطی نیاز به تحلیل همراه با خطایی که سبب آن میشود، از میان میرود، مثلا اگر به جای تجزیه کارکردهای واقعی زبان به نوعی از طرحهای غیر کاربردی یک زبان ایدهآل، آن را بهطور کامل توصیف کنیم.
B. Williams, The Problems of Philosophy, London, 1899 and New York, Henry Holt and Company, 1912."