خلاصه ماشینی:
"آیا همه شورشهای اجتماعی و سیاسی دهههای گذشته، محصول جنبی پیشرفت نابخردانه در فنآوری است؟ آیا میتوان فنآوری را یک «نیروی غیرانسانی» تصور کرد که درصدد بوده «روابط انسانی» را به بینظمی و هرج و مرج تبدیل کند؟آیا ما با نوعی جزمیت فنآورانه روبروئیم که انسان و جامعه را در جهت خاص، و فاقد هرگونه افق روشن قرار میدهد یا این که، فنآوری مستقل، خنثی و فاقد هرگونه اندیشهای است که منافع و مضرات آن را چگونگی استفاده انسان از آن تعیین میکند؟آیا جوامع سنتی میتوانند فنآوری را وارد کنند و سپس آن را در تار و پود جامعه فرهنگی خود ببافند؟ آیا فنآوری ، از خود بیگانگی به همراه دارد یا بلائی است که بود و نبودش به یک میزان مضر است؟نهایتا این که ما مردم جهان سوم چهگونه خودمان را تجهیز کنیم تا بتوانیم با قدرت بزرگی کنار بیائیم که فنآوری است."