خلاصه ماشینی:
"من که شیفتة افکار بزرگان فلسفه و ادب میباشم، در سالهای پیش که بیش از این اوقات فراغت و فرصت داشتم، ضمن مطالعة برخی از آثار مترلینگ و بخصوص اثر موسوم به طرز فکر ما در این جهان باین نکته متوجه شدم که یک هماهنگی فکری بین اندیشههای « مترلینگ » با شاعر و متفکر بزرگ و معروف ایران عمر « خیام » وجود دارد و گاهی درک و اندیشة انی دو دربارة بعضی نکات فلسفی و رموز آفرینش بقدری همانند و شبیه است که گوئی « مترلینگ » در مکتب « خیام » درس خوانده و بعضی از دریافتهای فکری خود را از این منبع الهام گرفته است وشاید بهمین سبب باوجود نه قرن فاصله زمان و با اختلاف مکان و مغایرت فاحش محیط زندگی گاهی کوچکترین تفاوتی در اندیشة این دو مرد بزرگ در موضوع فلسفة خلقت و اسرار آفرینش مشاهده نمیشود.
دستگاه آفرینش با این قانون بزرگ و با این جهان بزرگ که در آن یکصدهزار میلیون کهکشان مانند دنیای ما وجود دارد چه احتیاجی داشت که من و شما را بیافریند و اگر من و شما نبودیم به کجای دنیا برمیخورد و اگر قبلا این کرة خاک نبود که ما انسانها روی آن زندگی کنیم چه زیانی بآفرینش میرسید ؟ مگر مقابل دیدگان ما هرشب صدها ستاره بیکدیگر تصادم نکرده از بین نمیروند و بهیچ مبدل نمیشوند؟ آیا هیچ اتفاق افتاده است که در کتاب حساب آفرینش این تصادمات را به حساب ضرر بنویسند؟ پس کمال خودخواهی و خودپسندی است که موجودات نادان و بدبخت و علیلی مثل ما که پیوسته گرفتار معدة کثیف خود هستیم بگوئیم دنیا برای خاطر ما آفریده شده است، پیش از ما این جهان بوده است و بعد از ما نیز کماکان باقی خواهد ماند."