خلاصه ماشینی:
داستان حضرت ابراهیم را هم شنیدهایم که در عالم رؤیا مأمور شد فرزندش اسماعیل را در راه خدا قربانی کند و این پسر که فرمان پدر را در اجرای امر حق گردن نهاده بود تیغ بر او کارگر نیامد و عاقبت با فدا شدن گوسفندی بجای او از تیغ پدر رهایی یافت(2)،در دنیای قدیم قربانی کردن انسان که گاه شامل بردگان و فرزندان و اسیران جنگی بوده، بطوریکه خواهیم دید، امری رایج بوده است و آیا سرگذشت ابراهیم و اسماعیل اشارهگونهای به این معنی نمیتواند باشد که انسانها نباید قربانی شودند و کشتن یک انسان هرچند بنام قربانی و عبادت باشد خلاف خواست و سنت حق است؟بهر حال وجود این سزگذشت که در دنیای قدیم شهرتی داشته است نباید در منسوخ کردن قربانی انسانها بیتأثیر بوده باشد،با وجود این میبینیم چند هزار سال بعد، یکی از اخلاف همین ابراهیم، عبدالمطلب رئیس قبیله قریش و پردهدار بزرگ خانه کعبه، بنا به نذری که با خدای خود کرده بود میخواست یکی از فرزندانش را قربانی کند، در آن زمان چاه زمزم خشک شده بود «عبدالمطلب را ده پسر بود، خود با پسران بایستاد و آن چاه به کندن گرفتند، عبدالمطلب با خدای نذر کرد که اگر این آب بدست او و بدست فرزندانش برآید او یک فرزند خویش را قربان کند، پس آب برآمد و چاه آبادان شد، عبدالمطلب فرزندان را گرد کرد و گفتا چه گویید انرین نذر من؟گفتند ای پدر نذر خویش وفا کن و هر که را خواهی قربان کن، عبدالمطلب گفتا قرعه زنم، هرکه را قرعه بر او آید بمیان شما، او را قربان کنم، پس قرعه زد میان ده فرزند، قرعه بر عبدالله آمد» عبدالله کوچکترین و محبوبترین فرزند عبدالمطلب بود، بر پدر سخت گران میآمد که او را قربانی کند سرانجام، با قرعه زدنهای پیاپی صد شتر فدای او کرد و بجای فرزندش آنها را قربانی ساخت و عبدالله که میبایست افتخار پدر شدن را برای بزرگترین مرد دین و تاریخ جهان داشته باشد، از قربانی شدن رهائی یافت(3)،این روایات بازگو کننده این واقعیت است که قربانی کردن انسان نزد اقوام سامی مانند ملل دیگر، در آن روزگاران رواج داشته است، و جالب اینکه طبق همین روایات نخستین قربانی فرزند آدم جز گوسفند و دستهای گندم نبوده است.