خلاصه ماشینی:
"منظور او از روش در کتاب قواعد هدایت ذهن این است:«قواعد مسلم و سادهای که اگر فردی آنها را به درستی رعایت کند هرگز حقیقت و باطل را خلط نمیکند و هرگز تلاشهای ذهنی خود را بیمقصود هدر نمیدهد بلکه همیشه و به مرور دانش خود را بیشتر میکند و به این ترتیب به شناخت راستین همهء چیزهایی که بیرون از تواناییهای اوست میرسد.
روش مطلوب از نظر راموس،نظم و پیشروی درست فکر به ترتیبی بود که این تقدم عام به خاص را در طبیعت نشان دهد ولی هیچ دلیل واقعی برای این باور خود نداشت که تقدم وجود یک چیز لزوما دلیل صراحت یا روشنی آن نظر محصل است.
دکارت با قول به اینکه بنیاد این روش واحد در وحدت خود عقل است که با دروننگری12میتوان به آن دست یافت،در عین حال توانست روش را یکسره از قلمرو و آموزش عمومی و اختلاف نظر نیز جدا کند.
اگر چه فهم شالودهء متافیزیکی روش دکارت ممکن است بسیار دشوار باشد ولی به تصور او خود این روش برای همه قابل فهم بود و در محدودهء آن،از هیچ نظر فرقی بین مرد و زن وجود نداشت.
روسو قرارداد اجتماعی میگوید که زندگی در جامعه منشأ بدبختی انسان است ولی اگر به شکل درست،بر مبنای اصول عقلانی،دوباره پیریزی شود،اسباب عزت او نیز میشود: انتقال از طبیعی به مدنی،با کذاشتن عدالت به جای غریزه در رفتار آدمی،و با وضع اصول اخلاقی برای اعمال وی که قبلا فاقد آن بودند،تغییری بسیار فاحش در انسان به وجود میآورد.
J )در این اثر: setracseD : siH laroM yhposolihP dna ygolohcysP , skcossaH , retsevraH sserP ,1978, ."