خلاصه ماشینی:
"ولی پدر شوهرم حیات دارد و از روزیکه شوهر من فوت کرده اختلاف من با او شروع شده با اینکه در زمان حیاب شوهرم خیلی نسبت بمن مهربان بود ولی حالا بنای نامهربانی و ناسازگاری را گذاشته و میگوید تمام امور بچهها بایستی بعهده من باشد، آخر چه کسی بیش از مادر دلش برای بچههایش میسوزد و فکر سعادت آنهاست و با قیم شدن من برای بچههایم مخالفت میکند شما چه راهنمائی میتوانید بمن بکنید،آیا صلاح هست که من بچهها را رها کنم و بدنبال زندگی خودم بروم؟ *** خانم خدیجه؟؟؟صحیح است که مادر بیش از هرکسی فرزنداش را دوست دارد و بسعادت و نیکبختی و آینده او علاقهمند است."