چکیده:
مؤلف در این مقاله ضمن ارائه تعریفی از اسباب و شأن نزول و فرق آندو و نیز تعریف شبه سبب و بیان دو مثال برای آن، به بیان اهمیت اسباب نزول و نقش مهم آن در تفسیر قرآن پرداخته است. این مبحث در دو بخش تنظیم و در بخش اول به بررسی مفهومی شش آیه که بدون شناخت سبب نزول آنها، تفسیرشان دشوار به نظر میرسد و محتاج به مؤنههای دیگری خارج از الفاظ آیات قرآن میباشد، پرداخته شدهاست. بخش دوم مقاله به بررسی سبب نزول شش آیه دیگر پرداخته که بدون توجه به اسباب مطرح شده در تفاسیر و کتب تاریخی، تفسیر این دسته از آیات محال به نظر میرسد. در ادامه مؤلف علاوه بر آنچه گذشت، فوائد دیگری را برای بحث اسباب نزول مطرح مینماید که از جمله آنها، تبیین تاریخچه نزول آیات و کیفیت توجه قرآن به مخاطبان اولیه، تبیین جایگاه آیات ناسخ و منسوخ و... در پایان این مقاله به بررسی عدم امکان تخصیص اسباب نزول، در ضمن نکتهای مهم اشاره شدهاست.
خلاصه ماشینی:
"اما با توجه به معانی لفظی آنان میتوان فرقی ظریف بین آن دو قائل شد به این بیان که:سبب نزول، حادثهای است که نزول حکم خدا را طلب نموده و آیه یا آیاتی برای رفع جهل حاصل شده از همان حادثه، نازل شدهاست.
البته برخی برای همین آیه (58 نساء) نیز شأن نزول خاصی نقل کردهاند و آن اینکه: زمانی که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله مکه را فتح نمود و وارد شهر شد، عثمان بن طلحه که کلیددار خانه بود را احضار نمود و کلید را از او گرفت تا کعبه را از وجود بتها پیراسته سازد.
(13) با توجه به این گفته از ابن عباس که آیه 68 در پی سبب فوق نازل شدهاست، ولی آیه 70 بعدا در کنار آن قرار داده شدهاست و نیز با توجه به مفهوم عام آیه 70، میتوان گفت که سبب نزول آیه 68 برای آیه 70 به منزله شبه سبب است.
سالها گذشت، شیطان چنان وانمود کرد که آنان بت بوده و مورد پرستش نیاکانشان قرار میگرفتند، لذا مشرکین هنگام سعی، این دو بت را مسح میکردند و این کمکم به صورت عادت شده بود، برهمین اساس برخی از اصحاب پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله ، سعی بین صفا و مروه را از اعمال جاهلیت میدانستند و آن را گناه میشمردند و خود نیز انجام نمیدادند.
به هرحال آیات قرآن که امکان سرایت به غیر سبب را دارند، از قبیل مثل معروف «به دیوار میگوید تا در بشنود»، هرچند در پی سببی خاص نازل شدهاند ولی عمومیت دارند و حکم آنها برهمه مصادیقی که موضوع واحد داشته باشند بار میشود کما اینکه همین مطلب از ابن عباس نقل شدهاست که میگوید:«نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یا جاره»."