خلاصه ماشینی:
"پیش فرض زیربنایی حکم صادره فوق از سوی هیات منصفه برجسته مذکور این است که فرایند صلحی که در سال 1978 در کمپ دیوید شروع شد (هنگامی که ونس وزیرخارجه و برژینسکی مشاور امنیت ملی بودند) و مدت کوتاهی بعد دچار وقفه گردید و در سال 1991 توسط جیمز بیکر و همکارانش در کابینه بوش احیاء و دوباره آهنگ آن کوک شد و سپس در سال 1993 برای تایید و اعلام رسمی به کلینتون تقدیم گردید، تا زمان هور سیاستهای تونل و شهرک سازی نتانیاهو در اکتبر و دسامبر 1996 قابل اجرا و معتبر بود.
در واقع تقسیم مناطق کرانه باختری و غزه به سه ناحیه جدا از هم ولی غیرمساوی، راهحل مورد نظر حزب کارگر برای حل این معمای لاینحل لیکود بود که: چگونه میشد از اینظامر اطمینان حاصل کرد که جذب مناطق و اراضی اشغالی (که با فرمول تفکیک و جداسازی مورد نظر حزب کارگر در تعارض بود) به ایجاد یک کشور دو ملتی منجر نمیشود؟قرارداد اسلو 2 زمین فاقد ملت و سکنه را برای اسراییل فراهم میکند وبه این ترتیب شرط و خواسته مورد نظر حزب کارگر یعنی خلوص قومی و تفکیک اعراب و یهودیان را تامین مینماید شرطی که با نظریه صهیونیسم کلاسیک سازگار است.
ابراز مخالفت از سوی بخشهای معتبر و مهم در تشکیلات سیاسی و امنیتی اسراییل، شرکای قدیم و جدید عرب، تشکیلات خودگردان (PA) ، رهبران یهودیان امریکایی و مخالفتهای درون جامعه تجارت بینالمللی و حکومتهای غربی، منعکس کننده این نگرانی و هراس جمعی است که دخل و تصرف نتانیاهو در فرایند صلح، میتواند به صلح لطمه و آسیب برساند، صلحی که همه بخشهای فوقالذکر در آن ذینفع هستند."