خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) سادهلوح *شخصیتها:من-یولیا (به تصویر صفحه مراجعه شود) (درست چند روز قبل من از یولیا1که معلم سر خانهء بچههام بود خواستم که به اتاق مطالعهام بیاد.
قرار بود که ماهی سی روبل بگیری،اینطور نیست؟ یولیا:چهل روبل.
حالا بذار ببینم؛تو،دو ماه پیش ما بودی؟ یولیا:دو ماه و پنج روز.
آها!میشه 14 روبل درسته؟ (چشم چبپ یولیا قرمز و پر از اشک شد.
خوب اینجا دو روبل کم میکنیم.
اون فنجان بیشتر از این میارزه.
بنابراین پنج روبل دیگه کم میکنیم...
من:اما من اینو یادداشت کردم.
طفلکی!) یولیا(با صدای لرزان):من فقط یک بار پول گرفتم از همسرت سه روبل گرفتم دیگه بیشتر از این نگرفتم.
(من به یولیا یازده روبل دادم.
یولیا:جای دیگه که کار میکردم اونا چیزی به من نمیدادند.
من:اونا به تو چیزی نمیدادند!خوب تعجب هم نداره!من داشتم بهت حقه میزدم یک حقه کثیف...
(برای اون جای تعجب بود که هشتاد روبل به او دادم."