خلاصه ماشینی:
"گرچه برنارد گربانیه در آغاز کتاب با چنین برداشتی به دنیای نمایش مینگرد،اما در کتاب عملا این اندیشه را نقض و رویکردی عملی و واقعی به نمایشنامه پیدا میکند و این در گزینههای واقعی که برای یک موضوع ارائه میدهد،آشکار میگردد؛او بعد از آنکه به شیوهای عملی و مؤثر نوع نگاه به موضوع را خاطرنشان میسازد و حتی زوایای مختلف آن را به بحث میکشاند،عوامل دخیل در شکلدهی به ساختار نمایشنامه را در تجارب شخصی نویسنده میبیند که شامل همه به سرآمدهها و اتفاقاتی است که در زندگی او رخ داده و نیز آنچه که از طریق مشاهده در حوزه شناخت او قرار گرفته است(ص 54).
کتاب،موتیف و عامل اولیه نگارش داستان یا نمایشنامه و حتی خلق تابلوهای نقاشی و قطعات موسیقی را«الهام»نمیداند و چنین برداشتی را ناشی از نوع نگاه رمانتیکوار به زندگی و جهان تلقی میکند؛تأکید دارد که برای خلق یک نمایشنامه کافی است نوشتن آن را آغاز کنیم تا در جریان عمل همه چیز براساس همان تجارب شخصی و نوع نگاه به موضوع شکل بگیرد.
شکل و حجم کتاب نشان میدهد که نویسنده بر آن بوده است تا ناگفتهای را به جای نگذارد،اما باید گفت متأسفانه هر کدام از بخشهای کتاب چیزهایی کم دارد؛ مثلا در همین بخش مربوط به پرسوناژ،عمیقا به شخصیتپردازی و مهمتر از همه به انواع پرسوناژها (شخصیتها)اشاره نشده است.
او برای همه عناصر تشکلدهنده نمایشنامه «تعریف»و«باید»های معین دارد و همه چیز را ناشی از شاکله درونی و بنیانهای اولیه و مشخص میداند؛از این رو،تعجبی ندارد اگر میبینیم که عنصر«طرح»را مهمترین رکن نمایشنامه به حساب میآورد:«طرح،همچنان که خواهیم دید اساسیترین عنصر یک نمایشنامه خوب است."