خلاصه ماشینی:
"ولی بدانید کسیکه در امریکا زندگی میکند،باید مرد سپیدی را هم در درون خود خلق کند و دلیل من در ترک امریکا،این بود که (به تصویر صفحه مراجعه شود) میخواستم مخلوقی را که در وجودم خانه گرفته بود، پیدا کنم.
اما جای دارد تا از نمایشنامههای«مردی که ساعت دوازده مرد»101،«این جسد را بگذار زمین»201،«قلب تشنه»301،و«پسر ناآزموده»401 نام برد و مردی که ساعت دوازده مرد از گیراترین کمدیهای فولکلوریک گرین به شمار آمده است که زندگی سیاه را دربرمیگیرد.
داستان این اثر نمایشی دربارهء زوج جوانی است که قیم پیر خود را قانع میکند که شیطان را دیده است و بعد پولی را که او غیر عادلانه گرد آورده است به آنان بدهد تا با یکدیگر ازدواج کنند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مادر و بچه اثر لانگستن هیوز آدمهای بازی: لوتی مامفورد511 ماتی کرین611 لوسی دوز711 خواهر ویگینز811 کوراپر کینز911 خانم سه جونز021 خواهر جنکینز121 رئیس انجمن محلی خواهر پرایم221 خواهر هالت321 صحنه تمام آدمهای نمایش نمونههایی از زنان سیاه مزارع جنوباند.
ماتی-داگلاس و اون زن سفید؟ جنکینز-آره،خواهر داگلاس میگه اونا قبل از اینکه زن عروسی کنه عاشق هم بودن سم-که اینطور؟پس چرا؟بعد از اینکه زن عروسی میکنه،داگلاس رابطهشو با اون قطع نمیکنه؟وقتی یک پسر سیاه با یک زن سفید رابطه پیدا میکنه،بهتره بعد که از زن شوهر میکنه،دیگه ولش نمیکنه؟ جنکینز-خواهر داگلاس میگه اونا عاشق هم بودن.
لوسی-ولی حالا دیگه این فکرو نمیکنه!ماتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) میگه وقتی دکتر میره و بچه رو میآرن که به زن نشون بدن،نزدیک بوده که از وحشت سکته کنه."