خلاصه ماشینی:
"در نتیجه مصیب برای خودش مصیب است و فوق آخر در برابر فرزندسالاری دو برادر و خواهر؛اما وقتی خیری با آن چادر به کمرزدهاش جانب جوجه مدرنیتهها را بگیرد،در همان ساختار سنتی غیر فمنیستی آنقدر قدرت دارد که شوهرش را آرام کند و بچهها را ساکت.
اگرچه همه اینها هم هست و آنچه که مهمتر است اینکه فضاسازی نمایش کامل شده و شخصیتهای نمایش خود را معرفی کرده و با مخاطب ارتباط گرفتهاند-بدون هیچ اجبار و تحمیلی.
این یک خانواده بومی و واقعی آبادانی است که با استفاده مناسب از طنز موقعیت و دیالوگ-اگرچه با دکور صحنهای نه چندان کامل-زندگی عادی خود را میکنند و در هر زندگی عادیای پسر جوان خانواده میتواند عاشق باشد و پدر فقیر و...
اینکه میگوییم«باخبر»به این دلیل است که هنرمندان دیگر ما هم خیال میکنند تحت تأثیر هنر سکولارمنش و روشنفکرانه ضد دینی قرار گرفتهاند!اکثریت اینها ایرانیاند و فی المثل تعصب نسبت به نوامیس،در فطرت آنها هم وجود دارد.
این مادر است که برای پدر-پدری که هر لحظه میخواهد از مسئولیت پدری خود شانه خالی کند و برود سراغ عیاشی با دوستان قدیمیاش-فرصت و بستر پدر بودن را فراهم میکند.
5. استکباری و ظالمانه رفتار کردن آمریکا با ایران و جهان اسلام:شاید این نمایش اولین کار هنری است که به موشک خوردن اشتباهی آبادان در جریان جنگ آمریکا با عراق اشاره میکند.
در بین بازیگران موجود کمتر میتوان به هنرمندانی که میتوانند نقشهایی مثل مصیب و خیری را به این خوبی بازی کنند دست پیدا کرد-تا مثلا آنهایی که میتوانند رومئو و ژولیت را بر صحنه تئاتر حیات ببخشند!"