خلاصه ماشینی:
"همیشه در جامعه ما کتابها و سیمنارهای زیادی وجود داشته است و دغدغه بسیاری از بزرگان ما این بوده که آیا در کشور ما با توجه به ظرفیتهای علمی بالا از لحاظ نیروی انسانی،خلاقیت، جوانی و ضریب هوشی بالا،خروجی کار و تولیدات ما در حد توان بالقوه بوده است یا خیر؟به نظر من از نامه رهبری اینطور مستفاد میشود که پیش فرض فرمایش ایشان این است که در مطالبه نهضت باید اتفاقی میافتاده که نیفتاده است.
در شورای عالی علوم تحقیقات و خیلی جاهای دیگر وقتی تصمیمات گرفته میشود،حوزه به صورت مستقل به عنوان یک جزیره فعالیت میکند!نه بودجهای خاص برای این فعالیتها میگیرد،نه پژوهشگران آن به جایی وصل هستند،نه چیزی تحت عنوان هیئت علمی آموزش دارد و نه پژوهشی که معلوم شود زندگی یک فرد از راه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، چگونه باید تأمین شود!اصلا هیچ قانونی در این زمینه نداریم،طبیعتا اینها مشکل ایجاد میکند.
حال برای پشتیبانی نظری و تئوریک از دولت جدید و فعالیتهای عینی و کاربردی علوم انسانی،حوزه در چه سطحی است،چه قابلیتهایی دارد و چه کارهایی باید انجام بشود اما نمیشود؟ اگر بخواهیم با مطلوب بسنجیم شاید تقاضا سنگین باشد ولی اگر قرار باشد در زمینه بحث اسلامی اتفاقی نیفتد،فکر نمیکنم غیر از حوزه جای دیگری باشد، اما چقدر در حوزه زمینه ایجاد کردیم و امکانات دادیم تا محققان ما پس از طی دورههای مطالعات اسلامی،در فعالیتهای بین رشتهای جذب شوند؟مثلا اگر وزارت بهداشت در بحث پزشکی بالینی،اخلاق،احکام پزشکی و معارف پزشکی اسلامی به خدمات علمی حوزه نیاز داشته باشد،حوزه میتواند به عنوان متولی اسلامی کردن مقوله بهداشت در کشور و بحثهای بین رشتهای،حضور پیدا کند."