خلاصه ماشینی:
"تصور آن را بکنید که پیرمرد به کلی نمیتوانست زن فلج داستان را شفا بدهد آیا دست دین از منطقش خالی میشد یا بینندگان سریال به دین بدبین میشدند؟استفاده از این روش(شفا یا معجزه)رفتن راه آسان هدف این سریال اصلا ترویج دین و دینداری نبود اما دیانت شخصیتهای دوستداشتنی و سادهلوح آن دلنشینتر و واقعیتر بود از دیانت آرایش شدهای که در بعضی سریالهای مذهبی پرادعا طرح میشود در یک سریال طنز مذهبیبودن مجال حضور تصنعی و ادا و اطواری را پیدا نمیکند بنابراین طبیعی و واقعی از کار در میآید اگر نمونهها را در نظر آورید متوجه میشوید که اینگونه سریالها از هر جهت در نمایش مذهب و تقابل آن با لامذهبی بهتر عمل کردهاند در این میان بسیاری از فیلمها و سریالها هم هست که در آنها هیچ اثری از مذهب حتی در حد فیلمهای پلیسی یا مافیایی خارجی یا حتی فیلمهای کمدی چارلی چاپلین و هارولد لوید وجود ندارد این رویکرد هم احتمالا خود واکنش به نمایشهای ضعیف و ادا و اطواری دین در دورهای قبلتر بود که نمونه آن را هم اکنون هم میتوان در نماز و سجاده معدود شخصیتهای مذهبی داستانها که معمولا پیرزنهای رو به موت هستند مشاهده کرد و دمدستی و تجربهشده و مفری برای اجتناب از زحمت راه دشوارتر است و تا کی میتواند برای بینندگان که هیچگاه از اینگونه معجزات در اطراف خود نمیبینند جالب توجه باشد؟ -زیرزمین:ترانهی انتهایی آن بیشتر حاکی از آن بود که این سریال قصد ترویج قناعت و تجلیل از زندگی فقیرانه و درنهایت رضایت دادن فقرا به وضع موجود توزیع ثروت را دارد اما اصل داستان متفاوت از این بود و قرار بود تحول یک خانواده پولدار و بیقید در اثر همسایگی اجباری با افراد کمبضاعت و متدین را نشان بدهد."