خلاصه ماشینی:
"اینجور سریالها و موسیقی«او یک فرشته بود»و «آخرین گناه»را با آن تیتراژهای کذایی شان شنیدهاند و دیدهاند،تا آخر عمر با شنیدن نام خدا و دین و رمضان،چه حسی وجودشان را در بر خواهد گرفت؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) این خطاها برای نسل جدیدی که تلویزیون و مدرسه را مرجع رسمی دین می شناسد.
حتی سال بعد تلویزیون حق دارد درباره روابط انسانها با اجنه سریال بسازد!اما مسئله اینجاست این روند به ایجاد چه تصویری از دین در ذهن مخاطبان خواهد انجامید؟اینگونه مباحث از چه جایگاهی در کلیت دین برخوردارند و تلویزیون آنها را در چه جایگاهی قرار داده است؟معصومین دینداری مردم را از چه راههایی تقویت میکردند و ما داریم از کدام راه میرویم؟جنبه ماورائی و اسرارآمیز عرفان دینی برای عموم مسلمین چقدر باید مورد توجه باشد و ما چقدر به آن توجه میدهیم؟اصلا دین قرار است برای ما چه کند؟ مرتب شفا دهد و معجزه کند؟!باید چنین آموخت که به جای تعقل و تمسک به دستور دین،منتظر چشم برزخی و شهود استاد باید نشست؟ صدالبته در کنار تحریف در سیستم منسجم فکر و عمل دینی و تبدیل آن به ملغمهای اسرارآمیز،تحریف مستقیم تعالیم دینی هم قابل انتقاد است.
یکی از مشاوران بلندپایه مذهبی تلویزیون هم تا متوجه میشود قرار است سوره با او مصاحبه کند مصاحبه را لغو می کند(بیگناه تا پای دار میرود اما بالای دار نمیرود)!اینجاست که داستان هفتمین گناه قهرمان ما پیش میآید و آن پاسخ نگویی سازمان به تمام این نوع نقدهاست."